چن پارتی جیمین

چن پارتی جیمین
پارت ۳


هایون: ج..جیمین
جیمین: هوم
هایون: برو عقب لطفا
جیمین: هایون م.من
هایون چی تو؟
که با گذاشتن لب های داغش روی لبام ساکت شدم و فقط با چشمای باز نگاش میکردم
نکنه حسم ی طرفه نیس اگ این کارش فقط ی هوس باشه چی نکنه حسم رو فهمیده همینطوری داشت با لبام بازی می‌کرد ولی من داشتم با هزاران سوال توی مغزم کلنجار میرفتم هعییی با خوردن زنگ در ازم فاصله گرفت و خیلی خون سرد رفت و درو برای جیسو باز کرد که جیسو سلام کرد و گفت جیمین توام میایی؟
جیمین : مشکلی داره
جیسو که با جیمین مثل ی دوست صمیمی بود گفت
جیسو :ن بابا
نگاه جیسو بین منو جیمین چرخید و مشکوک گفت جیمین چرا لبت رژی شده هایون چرا که هین کشید و دستشو روی دهنش گذاشت
هایون: ن ن ن جیسو اشتباه فکر می کنی
جیمین نگاهی بهم انداخت اول لبشون پاک کرد ک بعد روبه من گفت
جیمین: اشتباه چیه اون دقیقا درست گفت چرا تو دروغ میگی
جیسو که همینطوری هنوز توی شوک بود لب باز کرد
جیسو : باورم نمیشه الان شما با همید
جیمین: آره
هایون: چی زرت و پرت میکنی جیمین(خودت چی میگی هه فقط من میدونم که الان تو کونت عروسیه 😂🚶‍♀ )
جیمین بیخیال رفت بیرون و گفت دم ماشین منتظرم




لایک نکنید مویام خوابتون🫡😊🔪