smile

smile
part20

کوک: راست میگم بخدا صبر میکنم
ا/ت: تا شب بزار فک کنم
کوک: باشه از الان وقت گرفته شد برای دوسال و یک شب
ا/ت: 😂
کوک: 😂
ا/ت: خندیدی؟
کوک: اره
ا/ت: چه خوبه خودت قبول میکنی؟
کوک: حالا چرا میخندیدی؟
ا/ت: چون گفتی دوسال یک شب من منظورم همین امشب بود
کوک: واقعا
ا/ت: اره
کوک: چه خوب پس امشب جوابمو میگی من که نمیتونم برسونمت چون خجالت میکشم
ا/ت: خدافظ
کوک: خدافظ مراقب خودت باش

کوک
وایی چقدر سخت بود حالا چیکار کنم امشب برم پیش میجون جوابشم میگیرم

شب
میجون: خیلی خوش اومدی مامان دیدی که اومد گفت اولین جاییم که اومده پیش من بوده
کوک: اره اولین جا همین جا بود خواهرتو نیست؟
میجون: نه
تق تق تق
م: فک کنم ا/ت اومد میجون برو درو باز کن
میجون: باشه
ا/ت: سلام مامان من برگشتم
م: سلام دخترم
کوک: سلام
ا/ت: سسلام
میجون: جونگکوک تازه برگشته گفت اولین جایی که اومده اینجا بوده
ا/ت: اها خوش اومدی

ا/ت
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کنم گوشیم پیام اومد از جونگکوک
کوک: زود تند سریع یک کلمه بگو دوست دخترم میشی؟
خواستم بنویسم اره شارژ گوشیم تموم شد
رفتم بیرون
ا/ت: داداش جون شارژر کجاست گوشیم شارژش تموم شد
میجون: برو برات میارمش
ا/ت: باشه
ده دقیقه بعد
در باز شد جونگکوک بود
کوک: بیا شارژر گوشیت
ا/ت: گوشیم شارژش تموم شد نتونستم جوابتو بدم
کوک: الان میتونی بگی
ا/ت: باشه میگم شرط داره
کوک: هر شرطی باشه قبول
ا/ت: هیچکس باخبر نشه به خصوص میجون
کوک: باشه چشم تو قرار میزاری؟
ا/ت:خب راستش من از اخرین باری که اینجا بودی یک ماه پیش که شنیدم میخوای بری قلبم درد گرفت که دلم میخواست باهات بیام اما نتونستم با اینکه فقط خواهر دوستت بودم و اینکه دیشب هم بهم گفتی یکیو دوس داشتم اگه اینو نمیگفتی خودم میخواستم بهت اعتراف کنم
کوک: واقعا دوسم داری؟
رفتم جلو لبشو بوسیدم و بعد دستمو گذاشتم رو دهنم او بهم یه لبخندی زد
ا/ت: باز لبخند زدی؟
کوک: اره فک کنم با این لبخندم خودت متوجه بشی چقدر دوست دارم و اینکه دیشب خودت بودی که گفتم عاشقشم
راستی من اولین بوسه ای بود که داشتم تو چی؟
ا/ت: منم اولیم بود
کوک: راستشو بگو کاران چی؟
ا/ت: من حتی دستشم نگرفتم فک کن قرار درسی بود چون فقط درباره دانشگاه باهاش حرف میزدم
کوک: مگه شما دوتا تو یه دانشگاه هستید؟
ا/ت: اهمم ولی تو دانشگاه همو نمیبینیم
کوک: چه بهتر خب من که داداشت منو نکشته
ا/ت:باشه

#فیک
#سناریو