سرنوشت متصل

سرنوشت متصل 2
Part14
#روای لیام
دیشب خوابم نبرد باید بدونم بابام کیه از یه طرف نایون در حال تهیدید که اگه کوک رو نابود نکنم بهم نمیگه بابام کیه از یه طرف کوک بی گناهه نمیدونم دیگه چیکار کنم
+لیام....(اروم)
#بله مامان جون
+بیداری، بیا صبحانه
#الان میام رفتم سر میز ولی لیانا نبود
پس لیانا کجاست؟
+صبح زود رفت پیش دوستش
#چرا
+نمیدونم تو کارای دخترونه دخالت نکن و یچیز دیگه
#چی؟
+من از پرستاری استفا دادم و یه پاساژ بزرگ قراره باز کنم
#اوه چقدر خوب
+خیلی خب زود بخور دیرت میشه
#چشم مامان

روای لیانا
رفتم با آوین تا راجب موضوع دیشب صحبت کنیم رسیدم در عمارتشون ولی داخل نرفتم چون نمیخاستم با کسی رو به رو شم آوین اومد بیرون و سوار ماشین شدیم
=هی لیانا خوبی؟
٪من خوبم ولی باید هرچه زودتر بفهمم بین بابام و مامانم چه اتفاقی افتاده
=من از مامانم میپرسم
٪فک نکنم به جوابی برسی
=میرسم حالا ببین
٪خیلی خب پیاده شو برو سر کار شب بیا خونمون تا اون موقع یه حرفی چیزی از مامانت بگیر
=حله
٪گود بای
پیاده شدم امروز قرار بود لیام رو تغیب کنم اخه رفتاراش خیلی مشکوک شده دم در منتظر موندم قرار بود بره کمپانی ولی نرفت رفتم دنبالش و کنار یه عمارت بزرگ ایستاد و رفت داخل
منم پشت سرش رفتم
§کجا با این عجله؟
٪من همراه لیام هستم
§لیام چیزی به من نگفت
٪ از سر راهم برو کنار وگرنه
§باشه برو داخل
٪ رفتم داخل قایم شدم لیام با یه زن مه کمی مسن به نظر میومد نشسته بود و یچیزایی میگفتن
#شرط رو که یادت نرفته نایون
♕کن سر قولم هستم کوک رو نابود کن تا بدونی بابات کیه
#حله امروز همه چیو تموم میکنم
٪ تا اینو شنیدم سریع خواستم برم پیش لیام که یچیزی رو دهنم گذاشته شد و... سیاهیـ..

خمارییی🌚
اینم از سه تا پارت بدون شرط

شرط ها
14 تا لایک
6 تا کامنت
73 تا فالور
نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍☘️