شروع دوباره پارت فیکبیتیاس

شروع دوباره پارت ۲۱ #فیک_بی_تی_اس


کوک ویو

اون مدل لباسی که ا.ت طراحی کرده بود رو پوشیده بود و لباسه واقعا خوشگل بود ... اون واقعا با استعداده و روی کارش خیلی حساسه ، حرفه ایه و کارش رو بلده

+: برو عوض کن اون سفیده رو بپوش
مدله: چشم

اون دختر مدل رفت و لباسش رو با یه پیراهن سفید ساتن عوض کرد [اسلاید دوم ، دیگه خودتون فک کنین ا.ت طراحی کرده]

+: بشین روی چمنا ... یه پاتو دراز کن اون‌یکی همونطور بمونه ... یه دستتو طوری بگیر که مثلا داره خورشید میخوره بهت ... یکم بالاتر ببر به سمت آسمون ... خودتم بالا رو نگاه کن

عکاس: عالیه دقیقا همینه
+: میکاپش رو تمدید کنید

میکاپرا اومدن و میکاپ دختره رو تمدید کردن و چند تا عکس دیگه هم گرفتن

+: خب اون‌یکی مدل رو بگید بیاد

لوکا از کنار اون دختره مدله بدو بدو اومد و گفت

*: ا.ت اون‌یکی مدله افتاده پاش آسیب دیده(استرسی)
+: چی؟ مگه کور بود چطور افتاده(داد)

لوکا: نمیدونم اما هرچه زودتر باید یکی دیگه رو پیدا کنیم به جای اون
+: همین الان من از کجا یه مدل دیگه یر بیارم آخه(داد)

عکاس: این دختره چطوره؟ (روبه یولی)
×: من ؟ (با خوشحالی)

+: چی؟ این؟ هه این رو زمین صاف نمیتونه درست وایسه چطور میخواد مدل بشه ... به قیافشم نمیخوره
×: (چشم غره)

لوکا: ا.ت چطوره خودت مدل بشی ... قبلا مدل شرکت پدرت بودی تجربه هم داشتی استعداد هم داری
×: لعنتی (آروم)
+: هوم خودم وارد عمل میشم ...



خب دیگههه من برم کیدراما ببینم 😂 بایی