بعد تو بابا تمام زندگانی آه بود

بعد تو بابا تمام زندگانی آه بود
چشم تو از دردهای سینه ام آگاه بود

یاد آن ماهی که آتش بر دل زینب زده
داغ سنگینی به جان دخترت امشب زده

یاد غوغای غم و آن خیمه ی افروخته
یاد چادر های خاکی و به آتش سوخته

یاد آن طفلان و پاهایی که شد پر آبله
یاد آن بانو که شد بیرق بدوش قافله

یاد آن مشک و عموی با وفای خیمه ها
یاد ابروی شکسته دست ها از تن جدا

یاد آن تیری که حنجر را به داغ سینه دوخت
یاد دامن های طفلانی که در آن خیمه سوخت

یاد آن آب آور و آن وعده هاو مشک آب
یاد قلب مضطر و آن بیقراری رباب

یاد آن گودال خونی که دلم رامیشکست
یاد ملعونی که روی سینه ی تو مینشست

یاد دستانی که بر زنجیر شد بازار شام
عمه سنگ وچوب میخورد از میان ازدحام

یاد آن تشت و سر و،آن قصه های اضطراب
یاد هجر آن سه ساله یاد غوغای رباب

یادعمه زینب و آن جا که حرمت میشکست
یاد آن بانو که شب ها در خرابه مینشست

ای پدر امشب دلم تنگست من راهم ببر
داغ های دخترت را جان زهرایت بخر

ای پدر میسوختم هربار یاد کربلا
یاد عمه یاد سقا،آن عموی باوفا

داغ آن طفل سه ساله میکشد امشب مرا
آه. از داغ. رقیه آه. از کرببلا

امشب از عباس میخواهم مرا راضی کند
دست هایش را به داغ قلب من قاضی کند

جان آن مشکی که امید تورا بیتاب کرد
جان آن دختر که از تو خواهشی از آب کرد

نا امید کربلا ،امید ما و مادرت
جان حیدر جان زهرا جان زینب خواهرت

نا امید کربلا امشب گره وا میکند
با سکینه هر مریضی را مداوا میکند

با سکینه آمدم امشب گره را وا کنی
با سکینه راه غمهای مرا پیدا کنی



پنج ربیع الاول رحلت جانگداز سکینه خاتون س دختر امام حسین ع،امشب حاجات رو از آقا اباعبدالله بخوایم که فرمودن ،خانه ای را که در آن نام سکینه باشد دوست میدارم،بحق عموعباسش که نتونست به قولش وفا کنه،امشب گره های کور باز میشه ان شاالله.باصلواتی نثار خانم سکینه س
التماس دعا