تاوان عشق

تاوان عشق..
part 2

_هر چیزی که دوست داری بگو
+خب من یکی از بزرگترین مافیاهای کره ام شهرته خوبی بین مردم ندارم
ادما منو یه قاتله عوضی میدونن یه میلیاردم که سوار مرسدس بنز میشه و عاشقه شرابه قرمز و تنهاییم
_پس باید مجرد باشی درسته
+ معلومه.. رابطه داشتن وقت هدر دادنه البته شایدم بعدا نظرم عوض شد
_یعنی ممکنه عاشقه کسی بشی؟
+من که مافیا سرد و خشنم هیچوقت عاشقه هیچکس نمیشم مخصوصا دخترای پررو
_مطمئنی؟
+البته که مطمئنم از دخترایی که مثل تو پر رو باشن اصلا خوشم نمیاد
ات
یه لحظه چشمم به ساعت خورد وای دیر شده بود باید میرفتم خونه
_من باید برم بعدا میبینمت
+یه لحظه صبر کن ... میخوای بری؟
_اره
+وایسا میشه نری؟
ات
انگار میخواست یه چیزی بهم بگه ولی نمیتونست
گونه اش رو بوسیدم
_فردا میبینمت
یونگی
چند ثانیه طول کشید تا به خودم بیام این دختره واقعا عجیب بود
+بعد از اینکه بوسم کردی داری بهم میگی فردا میبینمت؟ میخوای بری؟ _نمیتونم باید برم
+۰پس یه قولی بهم بده
_چه قولی؟
+قول بده فردا دوباره برگردی
_خونه ی ما دو خیابون تا اینجا فاصله داره اولین خونه با در سفید فردا اونجا منتظرم باش فقط حواست باشه پدر و مادرم تورو نبینن نمیدونم اگه ببیننت چه واکنشی نشون میدن
+باشه باشه فقط لطفا زیاد منتظرم نزار فردا....
یونگی
تقریبا نیم ساعته که منتظرشم یعنی کجاست
_سلااااام
+بالاخره تصمیم گرفتی بهم افتخار دیدن دوبارتو بدی... حس نمیکنی یکم دیر اومدی؟
_بجای غر زدن یکم مهربون باش
+نظرت چیه بریم توی یه کافه گرون توی مرکز شهر تا باهم حرف بزنیم
_من یه ایده ی بهتر دارم
+چی؟
_بریم شهربازی
+دیگه چی؟ نکنه بعدش هم ازم میخوای که خودمو با پشمک صورتی و ابنبات خفه کنم؟
_واقعا خیلی بی احساسی
+ممنونم لطف داری ... شهربازی برای بچه هاس چرا باید برم چنین جای مسخره ای ! _تو یه پیرمردی ولی من فقط ۱۷ سالمه مثل تو برای این چیزا پیر نشدم
+من حتی وقتی همسن تو هم بودم بازم اینجور جاها نمی رفتم شهربازی برای بچه کوچولو هاست یکم بزرگ شو..