انگار رسول است نمایی که تو داری

انگار رسول است، نمایی که تو داری

انگار بتول است ،صدایی که تو داری

بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی

با این قد انگشت نمایی که تو داری

باید که برای تو کرم خانه بسازند

از بس که زیاد است گدایی که تو داری

از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است

از سفره‌ی پر جود و سخایی که تو داری

تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی

که منتظر توست، خدایی که تو داری

کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند

بگذار که عشاق به پای تو بمیرند

ای سیر کمالات همه تا سر کویت

ای آب فرات لب من آب وضویت

ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی

مانند حسن جود بود عادت و خویت

عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند

ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت

پایین قدمهای حسین جای کمی نیست

جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت

اینقدر مزن آب به سرخی لب خود

حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت

حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند

باید که مرا عبد غلامان تو خوانند

ای زاده‌ی زهرا جگرت میرود از دست

امروز که دارد پسرت می‌رود از دست

ای کاش که بالای سرش زود بیایی

گر دیر بیایی ثمرت می‌رود از دست

بد نیست بدانی اگر از خیمه می‌آیی

با دیدن اکبر کمرت میرود از دست

افتادنت از زین پدرت را به زمین زد

برخیز و گرنه پدرت می‌رود از دست

برخیز که عمه نبرد دست به معجر

بر خیز به جان من و این عمه ات، اکبر

شعر از
#علی_اکبر_لطیفیان

#سید_حسین_تقوی
#talabe_online
#حوزه_علمیه #حوزه_علمیه #حوزه_قم

#محرم۱۴۴۰ #کربلا #کربلای_معلی #بین_الحرمین #محرم_الحرام #محرم_آمد #کربلاء_المقدسة
#عاشورا #عاشوراء_الحسین #عاشوراء #عاشوراء_البحرین #عاشورای_حسینی #تاسوعا #تاسوعای_حسینی#امام_حسین #شیرخوارگان_حسینی #امام_حسین_علیه_السلام #امام_حسین_#طلبه #آخوند#شیرخوارگان_حسینی خوارگان#حسین_تنها_نمی_ماند
#من_حسینی_امانگار رسول است، نمایی که تو داری

انگار بتول است ،صدایی که تو داری

بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی

با این قد انگشت نمایی که تو داری

باید که برای تو کرم خانه بسازند

از بس که زیاد است گدایی که تو داری

از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است

از سفره‌ی پر جود و سخایی که تو داری

تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی

که منتظر توست، خدایی که تو داری

کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند

بگذار که عشاق به پای تو بمیرند

ای سیر کمالات همه تا سر کویت

ای آب فرات لب من آب وضویت

ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی

مانند حسن جود بود عادت و خویت

عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند

ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت

پایین قدمهای حسین جای کمی نیست

جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت

اینقدر مزن آب به سرخی لب خود

حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت

حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند

باید که مرا عبد غلامان تو خوانند

ای زاده‌ی زهرا جگرت میرود از دست

امروز که دارد پسرت می‌رود از دست

ای کاش که بالای سرش زود بیایی

گر دیر بیایی ثمرت می‌رود از دست

بد نیست بدانی اگر از خیمه می‌آیی

با دیدن اکبر کمرت میرود از دست

افتادنت از زین پدرت را به زمین زد

برخیز و گرنه پدرت می‌رود از دست

برخیز که عمه نبرد دست به معجر

بر خیز به جان من و این عمه ات، اکبر

شعر از
#علی_اکبر_لطیفیان

#سید_حسین_تقوی
#talabe_online
#حوزه_علمیه #حوزه_علمیه #حوزه_قم

#محرم۱۴۴۰ #کربلا #کربلای_معلی #بین_الحرمین #محرم_الحرام #محرم_آمد #کربلاء_المقدسة
#عاشورا #عاشوراء_الحسین #عاشوراء #عاشوراء_البحرین #عاشورای_حسینی #تاسوعا #تاسوعای_حسینی#امام_حسین #شیرخوارگان_حسینی #امام_حسین_علیه_السلام #امام_حسین_#طلبه #آخوند#شیرخوارگان_حسینی خوارگان#حسین_تنها_نمی_ماند
#من_حسینی_ام