p39

_دعوا رو سر من خالی نکن
+تو شروع کردی دیگه کی شروع کرد؟
_عجبا
مینا:چیشده؟
_من تو ماشین‌منتظرتم بدو بیا
مینا:بریم...خدافظ
&وقتی جیمین و مینا رفتن بازم جی هی شروع کرد به ادا دراوردنشون
+واییییی چرا انقدر ازشون بدم میاد
@آه داره خون میاد
+چی؟چیشده؟
@چیزی نیس فقط میشه پانسمانش کنین؟
+اره اره بیا بلندشو
با کمک جونگ کوک بلندش کردم و بردمش اتاقم روی تخت خوابوندمش و وسایل کمک اولیه رو برداشتم باند دور کمرش رو آروم آروم باز کردم
+این..این جای گلوله نیس؟
@اوهوم
+چرا مگه تو با گلوله سرو کله داری؟
@نه من یه شرکت دارم اونجا از طرف دوستای رفیقم که نمیدونم کدومشون بود بهم تیر اندازه کرد
+چی؟مگه میشه؟
@از یه مافیا بعید نیس
+اوه مافیا بود؟
@اره
+من میشناسمش؟
@تو از کجا بشناسیش؟
+عاممم نمیدونم همینطوری پرسیدم
@چانهی رو همه می‌شناسن
+چانهی؟؟؟
@اوهوم
+م...من نمیشناسم
@اوک
بعدش که پهلوش رو پانسمان کردم
@من کجا بخوابم؟
+هم..همینجا بخواب..من رو زمین میخوابم
@نه نمیشه توهم روی تخت بخواب
+آخه...اوف باشه روی تخت دراز کشیدم و چشمامو بستم ولی احساس می‌کردم داره بهم نگاه میکنه برگشتم دیدم رو به پهلو دراز کشیده و بهم نگاه میکنه
+یاااا پهلوت
تا اینو گفتم با دستش به پیشونیم ضربه زد
@اینور پهلوی ضربه دیده
دوباره دراز کشیدم و بهش پشت کردم
+بخواب دیگه
@شب بخیر
+هوم
صبح با صدای جونگ کوک و نانسی که داد و بیداد میکردن بلند شدیم
+صدای چیه؟
@نمیدونم
به چشمای خمار و پوف کردش نگاه کردم خیلی کیوت شده بود
+م..من میرم ببینم
از پله ها رفتم پایین وای خونه چه وضعی شده بود
+چه خبره؟؟؟چه خبرتونه خونه رو گذاشتین رو سرتون
نانسی:صبح اومده رو سرم آب ریخته
+جی کی؟
&اونم دست منو گاز زد
+نانسی؟
نانسی:دروغ میگه بهش بگو ولم کنه وگرنه بازم گازش میگیرم
+جی کییییییی
@چیشده؟
نانسی از دست جونگ کوک فرار کرد و رفت پشت تهیونگ قایم شد
نانسی:اوپا منو از دست این هیولا کمکم کن
@تو الان چی گفتی؟
نانسی:چی گفتم؟
@تو گفتی او..اوپا
ناتسی:اونطور گفتم؟معذرت میخوام
@جونگ کوک شی سربه سرش نزار
&ایوف...اوک برای این یه بار رو میبخشم ولی اگه تکرار بشه دیگه..
نانسی:یاااا تو کی هستی که منو ببخشی؟هیولا
&هیولا***
@جونگ کوک؟
+جونگ کوک؟
&بگو دهن منو باز نکنه دیگه
نانسی خواست بازم بهش حمله کنه که این دفعه تهیونگ جلوشو گرفت
+تهیونگا نانسی رو ببر اتاقش دست بردار نیس
@اوهوم
+یه جا بمون دیگه چت شده؟
&ولی بهم میانا
+کی؟
&تهیونگ با نانسی
+خوب گفتیا اصلا به ذهنم نیومده بود
بعد چند دیقه صبحونمون رو خوردیم و رفتم اتاقمو تمیز کردم
@جی هی الان به مدیر دانشگاه زنگ زدم گفتن میتونیم بریم برای ثبت نام دانشگاه میای؟
+اره چرا که نه...جونگ کوک تو؟
&من چی؟
+میای برای ثبت نام دانشگاه؟
&اره بریم
لباسامونو پوشیدیم و به سمت دانشگاه حرکت کردیم رفتیم داخل حیاطش به شدت بزرگ بود داخلش که دیگه نگم بعد ثبت نام قرار شد سه ماه بعد بریم امتحان بدیم (من هیچی از دانشگاه نمیدونم فقط میدونم که توی دانشگاه هم درس میخونن)
(سه ماه بعد)
روی صندلی نشستیم و منتظر موندیم بچه ها کم کم بیان داخل من کنار تهیونگ نشسته بودم که یه پسر و دختر اومدن داخل
+ای..اینا که
×خوب بچه ها ورقه هارو میدیم چشمتون فقط به برگه خودتون باشه
وقتی برگه رو داد فول فول بودم همرو نوشتم و قبل اینکه از کلاس برم بیرون با جیمین که روی صندلی نشسته بود چشم تو چشم شدیم با تعجب بهم نگاه می‌کرد رفتم حیاط قدم میزدم که یکی مچ دستمو گرفت
+هوم؟؟
_کی ثبت نام کردی؟
+سه ماه پیش
_هوم...با تهیونگ؟
+اره
_فکراتو کردی؟
+به چی؟
_با من باشی؟
+تو چقدر کثیفی تو دوست دختر داری دیونه
_من دیونم یا تو؟وقتی بهت گفتم عاشقتم تو چیکار کردی؟تو دوست پسر داشتی من کثیفم یا تو؟
+الان چه لزومی داشت اینو آوردی وسط؟