p⅝

p⅝
راوی
دخترک از دنیا بی خبر فکر میکرد دارد به ارزویش میرسد و برای اولین بار برای خودش زندگی میکند

اما در اصل این ارامش قبل از طوفان است

ساکورا ویو
به چهره خوشحال و زیبای هینا نگاه کردم
میدونستم پدر اون رو معامله کرده
ولی من نمیخواستم خواهرمو تحویل خانواده جئون بدم
مخصوصا اون جونگ کوک روانی اون دخترای زیادی رو معامله کرده بغض گلومو فشار میداد من نمیدونستم چیکار کنم
+هی اونی ببین این لباس بهم میاد
-اره خیلی ناز شدی(بالبخند مصنوعی)
؛عکس و اهنگ رو فرستادیم برای کمپانی
«الان فقط باید منتظر جوابش بمونیم
هینا ویو
از خوشحالی داشتم بال در میوردم که هفتا پسر خوشگل خوشتیپ امدن سمتمون
یکی شون خیلی خوشگل بود تتو و پرسینگ داشت

اونی داشت جوری با نفرت به اون پسره نگاه میکرد که انگار قتل کرده

(گایز اینجا همه پسرا بجز کوکی ایدلن و کوکیم بخاطر اینکه کسی نفهمه ایدل شده)
علامت کوک# جمین@
@شما بانوان زیبا اینجا جیکار میکونید
-امدم تا کار اموز بشیم
@که اینطور موفق باشید
کوکی رو به هینا
#اسم شما لیدی زیبا چیه؟
+من هینا هستم !
#منم جئون جونگ کوکم از اشنایی با شما خوشحالم
+منم همینطور
_بهتر دیگه بریم!
+باشه. خدانکه دار

داشتم میرفتم که جونگ کوک مچ دستمو گرفت
#میتونیم امشب با هم بریم بیرون؟
+خب راستش نمیدونم
#این شماره منه اگه نظرت عوض شد بهم زنگ بزن

حمایت فرا موش نشه 💜