جین حالا باهام چیکار داشتی

جین: حالا باهام چیکار داشتی
نامجون: میخواستم با شما تو ی خونه زندگی کنم
کوک: هوی تو کی که میخوای زن من شییی
نامجون: وا این چشه
جیمین: هیچی یکم مسته
نامجون: مطمعنی یه کم
جیمین: فک نکنم
جین: نامجون میتونی پیش ما زندگی کنی هر روزی خواستی وسایلتو بیار
نامجون: عالیه ممنونم
(پرش زمانی به فردا صبح ساعت ۸)
ات: کوک کوککککککک
کوک: ایگووو باز چته
ات: ما کجاییم
کوک: ترو نمیدونم ولی من وسط هوری هام (منظورش هوری های بهشت هس ک برای .....هستش)
ات:(با بالشت محکم میزنه تو سر کوک)پاشو ببینم قلط کردی همچین خوابایی میبینی
کوک: ات چرا میزنی
ات: میگی دارم خواب هوری میبینم
کوک: من کی گفتم
ات : سکوت اصلا من قهرم
کوک: ات نکن دیگ
ات:
(کوک ات رو از پشت بغل میکنه)
کوک: ات نظرت چیه یکم شیطنت کنیم
ات: حتی فکرشم نکن
کوک: فقط یکم نگفتم بیا س ک  س کنیم ک عجب ذهن منحرفی داریا
ات: خب پس چی کنیم
کوک: فقط میخوام رو گردنت ی نشونه بزنم ک همه بدونن مال منی
ات: هوم؟
کوک: امروز قراره بریم بیرون با دوست مجازیم
ات: دوست مجازیت دختره میدونستم تو
کوک: پسره اسمش تیهونگه تازه اومده کره تو ژاپن زندگی میکرد اما اصلیتش کره ایه
ات: ببخشید کوک(کوک رو بغل میکنه )
کوک: اشکال نداره فقط شیطنت قبوله؟
ات: اگ فقط لب قبوله
کوک: پس برو