پارت هفت

ات برگشت و دید یه موجووددد فوقولاده ترسناکککک پشت سرشه وایساده
+جیییییغغغغ
-نه جیغغغغغ نزن...فرار کننننننن
با جیغ و داد اینا غوله عصبی شد دوید دنبالشون
ات داشت میودید که پاش پیچ خورد افتاد زمین
+ایییییی پاااممممم
-اتتتت
جیمین سریع اومد ات رو بلند کرد و دوباره دوید ...... انقد دویدن که غوله گمشون کرد
-هه هه بیت پایین
+باشه
ات همین که پاشو گذاشت زمین بخاطر دردش جیغ زد
+جییییغغغغغغ ایییییی پاممممم
-بشین رو این سنگه تا ببینمش
ات نشست و جیمین کولشو باز کرد جعبه پزشکی دراورد و مچ وای ات رو کرفت
+ایییییییییی درد دارههههه فشار ندهههه
-چیزی نیست که اینطوری جیغ جیغ میکنی یکم در رفته...الن برات درستش میکنم...فقط یکم درد داره تا سه میشمارم تموم میشه
یک دو سه
باشماره سه جیمین پای ات رو چرخوند
+جججججججججیییییییییغغفغففغففغغغغغغ
-ایییی گوششممم الان خوب میشه
+درد دارهههععععع(بغض)
-ببین گریه نکن حوصله ناز کشیدن ندارم
+برو گمشو بابا کی خواست تو ناز بکشی(گریه)
-اهههه باشه بابا گریه نکن
+خب زدی پام ناقص کردیییییی
-من برات درستش کردم...بیا این قرص ارامبخش بخور دردش کم میشه
+باشه
جیمین رفت کنار ات نشست چون خودشم خسته بود...بعد جند دیقه هم ات چشاش سنگین شد خابید
جیمین ویو
داشتم نگا میکرد جنگلو که یچیزی افتاد رو شونم...برگشتم دیدم ات هابش برده سرش گذاشته رو شونم....ایییی چه کیوتههه اههه چی دارم میگم...هاسم بیدارش کنم که یادم اومد درد داره ولش کردم...خودمم چون خستم بود خابم برد

پرش زمانی جند ساعت بعد
وقتی این دوتا بیدار شدن دیدن که....................
حمایت کنید فردا میزارم