سنگدل

#سنگدل
part 33

*گفت اسمش مایاعه

رومی چشماش گرد شد و سریع به جینو نگاه کرد و جینو به رومی نگاهی کرد

+اون..یعنی اونه؟اینجا چی میخواد برای چی…

جینو حرف رومی رو قطع کرد

_آروم باش بیا بریم

جینو و رومی از پله ها پایین رفتن و به پذیرایی رسیدن دختری با موهای لخت و قهوه ای و تا پایین شونه هاش و لباس تقریبا بازی روی کاناپه نشسته بود رومی نگاهی به جینو کرد آروم از پله ها پایین اومدن

_هوم شما؟؟

دختر از جاش بلند شد و با ناز گفت

•جینو؟واقعا منو یادت نیست؟؟

جینو کلافه دستی به موهاش کشید

_باید باشه؟؟

دختر نزدیک جینو شد و دستش و روی گونه جینو گذاشت

•وای تو حتی از قبل هم جذاب تری

رومی عصبی شد و خواست جلو بیاد که دست جینو به معنی تکون نخور جلوش اومد و خود جینو عقب اومد

_دستت و بکش تا ندادم قطش کنن

دختر عقب کشید

•اوه،باشه چرا عصبی میشی

رومی با حالت عصبی به مایا نگاه میکرد مایا به رومی اشاره کرد

•خدمتکارته؟

جینو اخمی کرد

_حواست باشه داری راجب کی حرف میزنی

دختر با لحن نا امید گفت


•دوست دخترته؟؟

_همونه که تو بچگی بهش حسادت میکردی

دختر نگاهی به رومی انداخت

•رومی؟؟

_پس قبول داری حسادت میکردی

دختر با عصبانیت جلو رفت…

ادامه دارد......