دختر اجاره ای 🕸🖤

دختر اجاره ای 🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ¹⁸
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤

جنی خواست بلند شه که تهیونگ نزاشت

تهیونگ لباش رو نزدیکتر به جنی کرد و حواسش کلا به لبای جنی بود

جنی: تهیونگ..

هردو ایستادن

تهیونگ: آآآ.. ببخشید یاد یه چیزی افتادم

جنی: آها.. خب پس بریم سراغ کارامون

تهیونگ: آره.. من.. میرم بیرون

تهیونگ رفت بیرون

جنی: نکنه یادش اومد..

رفتش خونه رو مرتب کرد و نشست رو مبل و با

خودش صحبت می‌کرد

جنی: اگه فهمیده باشه چی؟ اگه به من حس داشته

باشه؟ نمیخوام دلشو بشکونم.. باید هربار بحثو عوض کنم

زنگ خونه خورد

جنی رفت درو باز کرد

دوستای تهیونگ ‌و تهیونگ اومدن

همه نشستن رو مبل

تهیونگ: بچها این جنیه.. جنی اینا جونگکوک، جین،

یونگی، نامجون، جیهوپ،جیمین، رزی دوست دختر

جیهوپ، جیسو دوست دختر جیمین و اینم لیساعه که
دوستمونه

بهم دیگه سلام دادن و با هم آشنا شدن

جین: شما دوتا واقعا به هم میاین

جیهوپ: آره راست میگه..

جنی: نه نه اینجوری نیست.. ما.. باهم قرار نمیزاریم

تهیونگ: آره.. ما فقط دوستیم

جیمین: خب چجوری با هم آشنا شدین؟

جنی ساکت موند و دست خودشو چنگ میگرفت

تهیونگ جنی رو دید

دستاشو گذاشت رو دستای جنی

تهیونگ: فقط یه بار بهش کمک کردم بعد چندبار دیگه

هم همو دیدم و دوست شدیم