پارت ۱۰ (عشق در نگاه اول ؟)

پارت ۱۰ (عشق در نگاه اول ؟)
از زبان جیمین :
خواستم برم بلیت بگیرم که یهو برای منو ا/ت یه پیامک اومد اونم همزمان که باعث شد منو ا/ت با تعجب به هم نگاه کنیم
اول من پیاممو باز کردم گفتم از تئاتره مثل اینکه من نقش شاپ کیپر افتادم خوبه به عنوان سیاه لشکر
میسو : آفرین داداشی ❤️
جیمین : ا/ت بازکن پیامو دیگه
از زبان ا/ت
پیامو باز کردم دیدم از تئاتره
ا/ت : از تئاتره وای نه من نقش رزی افتادم نهههههههههههه😭😭😭😔
جیمین : حالا که چیزی نشده وایسا ببینم کیم دان کیه کسی که باید تو فیلم ....
جیمین خواست بقیه حرفش رو بزنه که دستم رو گذاشتم رو دهنش
جیمین هم فهمید منظورمو و خندید 😂
رفتم نگاه کنم ببینم کیم دان کیه
دیدم مدیر نوشته که هنوز نقشش تا مشخصه و فعلا تا قسمت سوم بهش نیاز ندارن یعنی هنوز وقت دارن این نقش رو برای یکی انتخاب کنند چون قسمت سوم تازه نقش کیم دان وارد فیلم میشه
همینا رو مو به مو به جیمین گفتم
جیمین گفت : بهتره تو این فیلم شرکت نکنی گفتم : چرا ولی پول خوبی باش میدن
جیمین : ولی تو باید یکی رو ببوسی ...
ا/ت : خب مگه چی میشه
جیمین : هیچی با ناراحتی😕
میسو : خب مگه قرار نبود بری بلیت بگیری برو دیگه
جیمین : آها باشه
از زبان جیمین
از اینکه ا/ت یه مرد رو ببوسه بدم میاد کاش هیچوقت این نقش براش نمی افتاد
پرش زمانی به ۱۵ دقه بعد
از زبان ا/ت :
روی وسیله نشستیم و جیمین محکم دستم رو گرفت دستش خیلی سرد بود
ا/ت : جیمین یه چیزی چرا اینقدر دستت سرده
جیمین : من بیشتر وقتا اینجوریم😁اگه اذیت میشی دستت رو ول کنم
بعد دستم رو ول کردم منم گفتم نه و دوباره دستش رو محکم گرفتم که لبخند زد
پرش زمانی به ساعت ۱۱شب
از زبان جیمین:
اینقدر بازی کردیم که دیگه نای راه رفتن نداریم
میسو : وای دیگه نمیتونم
که یهو ا/ت گفت:....
شرط ۱۵ کامنت
۸لایک
۲ فالو
بچه ها اصلا حمایت نمی کنید منم شرطا رو زیادمیزارم😐🙄