(کمک قلبم داره اتیش میگیره)

(کمک قلبم داره اتیش میگیره)
(Help, my heart is on fire)
P²¹
ویو ا/ت
ساعت ²ظهر بود(اغراق نکنین دیگه هممون تو نابستون تا ساعت ² میخوابیم)
_ا/تِ ا/ت بیدار شو ساعت ³ عه
+بزا بخوابم.... چی ²
_اره بیدار شو
هر دوتاشون کامل بیدار میشن
لباس میپوشن و میرن پایین همه اعضا منتظر اونا بودن
+سلام
_سلام
¥میشه توضیح بدین چرا اینقد دیر کردین
¿حتی از منم زیاد خوابیدن اه کاش میزاشتین یکم بیشتر بخوابم
~ادم باید سحر خیز باشه
☆برین کنار از همتون زود تر من بیدار شدم جایزه ام کو
_اگر که تموم شد بریم یه چی بخوریم من ضعف کردم
♧منم
♤بریم به چی بخوریم
+موافقم
(نویسنده: یخ ا/ت هنوز باز نشده و بخاطر همین زیاد حرف نمیزنه)
رفتن غذا خوردن و ساعت³:³⁰ شد
~کم مونده چهار همه برین چمدوناتون رو بیارین(با لحن هول)
+_¿♧♤☆باشه
اماده شدن و به مقصد کره رسیدن
+هعی هیجا خونه یه خود ادم نمیشه
_موافقم
_راستی
+چیه
_کی ازدواج کنیم
صورتم سرخ شد چی هنو که ما هان عه یادم رفته بود
+...آ..عم..نمیدونم
_یه هفته بعد چطوره
+..چیییی
_بده؟ منظورت دیرتره یا زودتر؟
+هان ... همین خوبه
_پس فردا به دوستت کی بود اهان خانم هانا بگو بیاد تا کمکت کنه
+ب..اشه
شب شد و همه خوابیدن
رفتم پایین خوابم نمیبرد
_بیداری؟
+عه جیمین اینجایی
_اوهوم
+چرا
_خوابم نمیبرد بزار حدس بزنم تو هم همینطور
+یس
+هر وقت خوابم نمیره کیدراما میبینم تو هم میای؟
_اره چرا که ن
+بیا چی بزارم
_هرچی دوس داری
+اوکی کیمیای روح چطوره(هرچی دوس دارین بزارین تو ذهنتون سریال شانسی کیمیای روح اومد ذهنم)
رو مبل نشسنیم و تو بغل جیمین سریال دیدم که خوابم برد و همونجوری خوابیدم