ازدواج سوری پارت 12

ازدواج سوری پارت 12
من حمایت میخوام با کامنتاتون خوشحالم کنین

با تهیونگ رفتیم داخل که دیدم نیانگ لباسشو عوض کرده و کیف به دست وایساده
ـ دختر کجا به این زودی؟
نیانگ ـ کلاسم دیر میشه
ته ـ بخدا من حوصله رانندگی ندارم
ـ ته جونم توهم برو لباستو عوض کن و بیا
ته ـ چرا؟
ـ تو راه بهت میگم
تهیونگ لباسش و عوض کرد(اسلاید دو) خودمم لباسمو عوض کردم (اسلاید سه) یه دست لباس دیگه هم برداشتم انداختم تو کیف با برس و حوله کوچیک و لباس مایو ـم رو هم برداشتم
سوار ماشین شدیم نیانگو بردیم کلاس خودمون هم رفتیم خونه جیمین اینا بچه ها اونجا بودن در زدیم رفتیم داخل بعد احوال پرسی
زن جین ـ گایز من نمیام بجاش شما برین
مین یونگ ـ چرا؟
زن جین ـ دلم میخواد پیش بچه ها باشم
زن ناجون ـ منم
ـ اگه اینجوریه دیگه هیچکدوممون نمیریم
بقیه ـ اره
ته ـ خب نظرتون چیه شما دخترا نرین استخر هممون باهم بریم شهربازی؟
رایدس ـ اینم خوبه
میا ـ اینجوری حوصله ی ماهم سر نمیره
ابو ـ راس میگه
زن جین ـ حالا تصمیم با خودتونه
ـ فقط زود باشین چون میخوام برم دنبال نیانگ