ویو ات

ویو ات
+با نور سفیدی که دیدم از جام کمی بلند شدم سرم خیلیییییییییی درد میکرد چشام تار میدیدن احساس کردم که یکی بغلم کرد درست میدیدم اون تهیونک قلدر مدرسه(بچم مهربونه قلدر مدرسه نیست فقط داخل فیک )الان بغلم کرده چرا من باید بهش حس داشته باشم چرا باید متقابلاً بغلش کنم چرا داره بهم میگه ببخشید چرا گریه میکنه چرا مامان و بابام گریه میکنن مپ تا حالا فقط بد اخلاقی اونا رو دیدم چرا الان
+ا...اتفاقی افتاده(بی حال)
-منو ببخش که اذیتت کردم من تو رو دست داشتم فقط نمی خواستم باور کنم الان فهمیدم
+ت تهیونگ منم دوست دارم
-ات می خوام یه چیزی بگم ولی اصلا به خودت استرس وارد نکن(پاک کردن اشکش و بغض)
+.چچیشده
-تو تا یک ماه دیگه .......هق بیشتر...... زنده نیستی....(اروم بغض و اروم اروم میگه )
+چ....چ.....چ....چی
-...هق هق
+اشکال نداره در عوض تونستم بهت اعتراف کنم حتی اگه که نمیمردم خودم خودمو میکشتم مامان بابا گریه نکنید برید خونه ته پیشمه
-لعنتیییییییییی چطور رر میتونی انقدر اروم باشی
+گریه من چیزی رو درست میکنه
-نه
+منو زنده نگه میداره
-نه
+پس بوسش میکنه
-دوست دارم خوشگلم


ویو دو هفته بعد
‌.....