چند پارتی

چند پارتی
part:5

پایان دوم

سنجاق رو از موهای در اوردم و باهاش در رو وا کردم رفتم بیرون با توجه به جست و جو هایی که هفته پیش کرده بود آدرس خونه هوسوک رو میدونست پس به طرف خونه اش رفت

آروم با کلیدی که هفته ها پیش از جیب هوسوک درآورده بود در رو وا کرد و رفت تو

رفت تو اتاق هوسوک مثل اینکه این خونه هیچ نگهبان و خدمتکاری نداشت پس رفتنش تو خونه خیلی راحت بود

رفت گونه های هوسوک رو نوازش کرد و با صدای آروم صداش زد

ا.ت:جیهوپی
ا.ت:سنجاب کوچولو

با صدا زدن مکرر ا.ت هوسوک کم کم چشماش رو وا کرد تا ا.ت رو دید شوکه شد

هوسوک:تو...تو چجوری اوم..(شوک)
ا.ت:هیسسس آروم باش سنجاقک
هوسوک:با...شه
ا.ت:خب میخواستم بگم من خیلی خیلی دوست دارم و تحمل این عشق خیلی سخته بیا با هم باشیم
هوسوک:به.. من فرست بده چون منم یه حسایی دارم
ا.ت:آدرس خونه ام رو که میدونی
هوسوک:اونجا بهت میگم
ا.ت:اوکی

سه روز بعد

صدای زنگ در خونه اومد

ا.ت:الان میام
هوسوک: سنجابت
ا.ت:الان
هوسوک:سلام
ا.ت:بیا تو
هوسوک :اوکی
ا.ت:خب برای چی اومدی
هوسک:من تصمیمم رو گرفتم منم عاشقتم
ا.ت:پس یعنی
هوسوک:آره

هوسوک ا.ت رو بغل کرد و بعدش می خواست ببوستش که با سوزش قلبش حیرت زده شد

ا.ت:متاسفم ولی اعتماد به من کار درستی نیست(خنده)

ا.ت جسد هوسوک رو برد و بیرون در انداخت

ویو فردا

اخبار

مجری:مین ا.ت مافیای معروف دنیا همین دیروز معروف ترین فرمانده انتظامی رو کشت و به گفته یکی از بادیگارد هاش این مافیا اختلال دو قطبی داشته

خب ا.ت قصه ما اختلال دو قطبی داشت و یه قطبش عاشق هوسوک بود یه قطبش از هوسوک متنفر بود

پایان

برای اونایی که فکر کردن پایان خوب داره متاسفم

#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما