ات هق هق ولم کن ترو خدا

ات هق هق ولم کن ترو خدا
بعد این حرفم در باز شد و یکی از ادم های اونجا گفت حال خانم خوب تهیونگ گفت حالش خوبه فقط ترسید الان اوکی خوب عزیزم بریم منم گفتم کــــــــــــــمـــــــــــــــکــــــــ این میخواد منو بدزد ه بعد این حرفم سریع دویدم و فرار کردم که ته هم افتاد دنبالم من داد زدم گفتم ولم کن هق ته انگار به بقیه گفته بود من ی روانی هم و فراموشی گرفتم این رو فحمیدم چون مردوم بی توجه بهم نگاه میکردم که ته عربده کشید گفت اگه وای نسی برات بد میشه کیم ات اومد از روی سبد میوه روی زمین بپرم که یکی کشیدم و افتادم روش انگار که اونم افتاده بود منم روبه پشت افتاده بودم روش از بوی عطرش فحمیدم ته لرزش دستام رو به وضوح هس میکردم که فک کنم ته هم فحمید دارم میلرزم دستاش رو دورم حلقه کرد گفت کاریت ندارم همین ی بار می بخشمت دفعه بدی بخششی در کار نیست الانم فک نکن از تنبیهت گذشتم منم گفتم مگه من عروسک دستتم که هرکاری میخوای میکنی الانم میرم پیشه مامان جونم اومد از بغلش بیام بیرون که دیدم رو هوام گفتم بزارم زمین ولم کن پسره ابله اخه کرمت چیه ها برو برای خودت دوست دختر پیدا کن ولم کن (اینارو با داد گفت) ته ببند وگرنه تنبیهت بیشتر میشه