« پارت ۲۱ خون ملکه خاص »
« پارت ۲۱ خون ملکه خاص »
ویو ا.ت
صبح بیدار شدم تو بغل کوک بودم اون خون آشام سرد و یخ زده مثل بچه ها که عروسکشو بغل کرده منو بغل کرده بود که ی دفع یاد اتفاق های دیشب افتادم یعنی آنقدر نگرانم شده بود که اشک می‌ریخت ( خنده ریز )
وایسا ببینم لباسم عوض کرده یعنی منو لخت دیده نه آروم باش لباس زیر داشتی اما چرا انگار سوتینم یکم سفت تر شده نهههههه لباس زیرم رو هم عوض کرده یعنی منو دید زده عوضی هول منو باش داشتم تحریک میشدم اصلا بیخیال بزار برم ی چیزی درست کنم و بخورم
داشتم بلند میشدم که کوک دست هاش رو محکم تر کرد و گفت های دختر جون تو باید توی بغل من استراحت کنی تازه توی ۴ روزی که پیشم بودی به اندازه کافی دردسر درست کردی اما نترس سه روز دیگه از خجالتت در میام
که من با اخم گفتم
حالا کی میزازه شما به من دست بزنی
- خوشگله اول اینکه تو ملکه من میشی دومن باید روت با خون باکره ایت علامت بزارم که همه بدونن تو مال منی
+ نمیشه نزاری
- کی بود دیروز منو با لذت می بوسید اگه ولت نمی‌کردم که خفه میشدی
+ من گشنمه
- بحث رو نپیچون
+ بزار برم ی چیزی درست کنم بخورم
- صبحانه آمده است
+ نه بزار برم خودم....
داشتم حرف میزدم که منو به خودش نزدیک کرد و لبم رو بوسید منم دیگه نتونستم تحمل کنم و همراهیش کردم
« ویو کوک »
ا.ت رو کشیدم سمت خودم و لباش رو بوسیدم طمع شیرین اون لبا رو خیلی دوست دارم مخصوصا وقتی همراهیم می‌کنه که باعث تحریک شدنم میشه اوف این دختر روانیم کرده
« ویو ا.ت »
نفس کم آورده بودم و ازش جدا شدم که گفت حالا سیر شدی
که زدم بهش و گفتم نه من گشنمه که. دو باره منو بوسید این بار سریع ازش جدا شدم و گفتم من غذا می‌خوام نمی‌فهمی
- اوف از دست تو نذاشتی بخوابم
اون از دیشب که مریض شدی اینم از الان که گشنته
+ خودت گفتی باید استراحت کنم پس پاشو برو برام غذا بیار وگرنه ملکه خوشگلت میمیره ( لوس , کیوت)
- اخه کی میگه تو خوشگلی ( سرد )
+ من زشتم اصلا نخواستم برو اونور من قهرم
+ باهاتم ازدواج نمیکنم برو با دختر های خوشگل ازدواج کن ( لوس و غمگین)
- اخی ملکه من ناراحت شده تو نباید خوشگل باشی وگرنه میدزدنت
+ نمی خوام
- باشه تو خوشگلی تازه تو قراره ملکه من بشی ملکه خون آشام ها پس یعنی تو از همه بهتری
+ باشه باهات ازدواج میکنم آنقدر اسرار نکن اما اگه همین جوری پیش ببری من از گشنگی بجای لباس عروس کفن می‌پوشم
- اوه اونجوری با ملکه من حرف نزن
- الان میرم برات غذا میارم
« پایان پارت 21 »
ویو ا.ت
صبح بیدار شدم تو بغل کوک بودم اون خون آشام سرد و یخ زده مثل بچه ها که عروسکشو بغل کرده منو بغل کرده بود که ی دفع یاد اتفاق های دیشب افتادم یعنی آنقدر نگرانم شده بود که اشک می‌ریخت ( خنده ریز )
وایسا ببینم لباسم عوض کرده یعنی منو لخت دیده نه آروم باش لباس زیر داشتی اما چرا انگار سوتینم یکم سفت تر شده نهههههه لباس زیرم رو هم عوض کرده یعنی منو دید زده عوضی هول منو باش داشتم تحریک میشدم اصلا بیخیال بزار برم ی چیزی درست کنم و بخورم
داشتم بلند میشدم که کوک دست هاش رو محکم تر کرد و گفت های دختر جون تو باید توی بغل من استراحت کنی تازه توی ۴ روزی که پیشم بودی به اندازه کافی دردسر درست کردی اما نترس سه روز دیگه از خجالتت در میام
که من با اخم گفتم
حالا کی میزازه شما به من دست بزنی
- خوشگله اول اینکه تو ملکه من میشی دومن باید روت با خون باکره ایت علامت بزارم که همه بدونن تو مال منی
+ نمیشه نزاری
- کی بود دیروز منو با لذت می بوسید اگه ولت نمی‌کردم که خفه میشدی
+ من گشنمه
- بحث رو نپیچون
+ بزار برم ی چیزی درست کنم بخورم
- صبحانه آمده است
+ نه بزار برم خودم....
داشتم حرف میزدم که منو به خودش نزدیک کرد و لبم رو بوسید منم دیگه نتونستم تحمل کنم و همراهیش کردم
« ویو کوک »
ا.ت رو کشیدم سمت خودم و لباش رو بوسیدم طمع شیرین اون لبا رو خیلی دوست دارم مخصوصا وقتی همراهیم می‌کنه که باعث تحریک شدنم میشه اوف این دختر روانیم کرده
« ویو ا.ت »
نفس کم آورده بودم و ازش جدا شدم که گفت حالا سیر شدی
که زدم بهش و گفتم نه من گشنمه که. دو باره منو بوسید این بار سریع ازش جدا شدم و گفتم من غذا می‌خوام نمی‌فهمی
- اوف از دست تو نذاشتی بخوابم
اون از دیشب که مریض شدی اینم از الان که گشنته
+ خودت گفتی باید استراحت کنم پس پاشو برو برام غذا بیار وگرنه ملکه خوشگلت میمیره ( لوس , کیوت)
- اخه کی میگه تو خوشگلی ( سرد )
+ من زشتم اصلا نخواستم برو اونور من قهرم
+ باهاتم ازدواج نمیکنم برو با دختر های خوشگل ازدواج کن ( لوس و غمگین)
- اخی ملکه من ناراحت شده تو نباید خوشگل باشی وگرنه میدزدنت
+ نمی خوام
- باشه تو خوشگلی تازه تو قراره ملکه من بشی ملکه خون آشام ها پس یعنی تو از همه بهتری
+ باشه باهات ازدواج میکنم آنقدر اسرار نکن اما اگه همین جوری پیش ببری من از گشنگی بجای لباس عروس کفن می‌پوشم
- اوه اونجوری با ملکه من حرف نزن
- الان میرم برات غذا میارم
« پایان پارت 21 »
۳.۸k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.