تک پارتی یونگی... 🍓

تک پارتی یونگی... 🍓

یونگی: میا بیا دیگه فیلم داره شروع میشه
میا: امدمممم.... کمدیه دیگه؟؟
یونگی:بله یادم بود، خب ببینیم...
میا: نهه نهه واستا برم خوراکی بیارم
یونگی: هوفف باش برو....
خببب ببینیم دیگه؟؟
میا: بله
«چند ساعت بعد»
میا: هییی چه فیلم باحالی بود، خیلی خوب بود
یونگی: ارهه فیلمش که باحال بود ولی بهتر میشد اگه منم میتونستم از خوراکیا بخورم:/
میا: یااااا توعم خوردی
یونگی: ارهه ولی یکم:/
میا: یکم!!! این صدای بارون نیستت؟؟ با سرعت به سمته پنجره رفتم... بلههه داره بارون میاد
میا: یونگییی داره بارون میادد«ذوق»
یونگی: خب؟!
میا: من میخوام برم زیر بارون میخوام برقصم
یونگی: ولی اونجوری سرما میخوری!!
میا: من میرم توعمم بیا دیگهه قول میدم سرما نخورم
یونگی: باشه پس برو یک چیزی تنت کن
میا: باش...
رفتم و لباسمو عوض کردم«خبب بیا بریم»
یونگی: باشه....
میاا سرما میخوری بیا دیگه
میا: هنوز نیم ساعت گذشته توعم بیا دیگهه
یونگی: نه من سرما نمیخورم:/
دیدم میا اومدو دستمو گرفت...
الان دیگه جفتمون خیس شده بودیم
میا: وایی خیلی خوبه
یونگی: اره، حالا بیا بریم تو سرما میخوری...
میا: باشه
خب بیا این پتو رو بنداز روت
میا: باش، خودتم بیا دیگه«سرفه»
یونگی: دیدی اخرشم سرما خوردی
میا: اره ولی ارزششو داشت خوش نگذشت؟؟
یونگی:چرا خوب بود «سرفه»
میا: خبب خودتم مریض شدی بیا بخواب فردا بریم دکتر...
یونگی: موافقم خیلی خوابم میاد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ