فیک عشق حقیقی

فیک عشق حقیقی

P11


اعضا : باشه برین

جین : بریم یورا

یورا : بریم

خوابگاه :

جین : یورا تو برو یه دوش بگیر لباس داری همراه خودت؟!

یورا :  نه ندارم

جین : اشکال نداره برو تو کمد لباسام یه لباس انتخواب کن اومدی بیرون بپوشیش

یورا : مرسی اوپااااااا
رفتم تو اتاق جین یه هودی مشکی و یه شلوار جین برداشتم
رفتم حموم وقتی اومدم اوپا میز رو چیده بود

جین : افیت باشه بیا بخور نوش جونت
یورا: مرسی اوپااااااا
شروع کردیم به خوردن بعد غذا ضرفارو جمع کردیم و باهم شستیم

جین : من میرم بخوابم اگه حوصلت سر رفت تلویزیون ببین

یورا : باشه مرسی خوب بخوابی
جین : اوهوم
یورا : جین رفت بخوابه اعضا هم نبودن حوصلم سر رفت رفتم که اشپزی کنم برای شام غذا درست کنم که اعضا میان غذا بخورن
پس دست به کار شدم شروع کردم به اشپزی اول گوشت خوک رو مزه دار کردم بعدش سرخ کردم گذاشتم تو سسش دوکبوکی درست کردم انواع نودل و رامن تند تند تند گوشت گاو تند سبزیجات کیمچی و جاجانگمیون عود روشن کردم و شمع های معطر روشن کردم به جین نگفته بودم ولی یه لباس با خودم داشتم چون دخترونه بود نمیخواستم بپوشم ولی رفتم پوشیدم چون اعضای بلک پینک هم دعوت کرده بودم به نظر خودم خیلی بیریخت شده بودم
خیلی کم ارایش کردم که دیدم جین بیدار شده


ادامه دارد...

شاید با خودتون بگید چرا تا الان شرط نزاشتم چون خواستم فیک جلو بره و به جاهای حساسش برسه بعد شرط بزارمممم🐒