ادامه داستان

ادامه داستان

یونا: خب بیان بریم

فیلیکس: بریم

هانا: منم آمادم بریم

هیونجین: پس بریم

رفتن کمپانی بیگ هیت

پی دی نیم: سلام خوش اومدین بشینین

همه باهم: ممنون

پی دی نیم: خب گفتم بیاین اینجا تا یه موضوعی رو بهتون بگم خب از اونجایی که گروه شما خیلی محبوبه و رتبه ی دوم داخل صنعت کیپاپ داره رتبه ی یک هم گروه بی تی اس هست می خوام با بی تی اس همکاری داشته باشین خب قراره ۳ ماه داخل یه خونه زندگی کنین فردا ماشین ها میان دنبالتون وسایلتون رو جمع کنین

یونا: باشه خدا حافط


رفتن خونه

یونا: خب من برم وسایلمو جمع کنم

فیلیکس: آره بهتره زودتر بری چون کلی وسایل با خودت میاری آخه آدم باید ازت بپرسه چجوری انقدر وسایل رو داخل ساکت جا میدی واقعا طرفدارات هم خیلی بی سلیقن

یونا: بی سلیقه فن های تو هستن که یه آدم چندش رو دوست دارن

فیلیکس: چندش تویی نه من

یونا: اول برو خدتو داخل آینه نگاه کن بد درباره من به این خوشگلی نظر بده معلومه که عاشقم شدی نه بگو خجالت نکش

فیلیکس: معلومه ببین آینه رو هم نگاه کردم آینه هم با دیدن من عاشقم شد تازه تو باید منو دوست داشته باشی

یونا: سلیقم مثل تو نیست


هانا و هیونجین: بس کنین (داد)

یونا: چته بابا کر شدم من رفتم اتاقم (زبونشو دراز کرد به سمت فیلیکس) 😝

فیلیکس: صبر کن زبونتو سمت من دراز میکنی..... ولش کن

فردا صبح

یونا ویو

با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم حموم روتین پوستی مو انجام دادم لباسمو پوشیدم رفتم پایین

یونا: صبح بخیر

هانا: صبح تو هم بخیر

صبحونشون رو خوردن بعد رفتن به خونه ای که پی دی نیم گفته بود

فیلیکس: چه خونه ی بزرگی

هیونجین: آره خیلی خوشگله

هانا: از خونه ی یونا کوچیک تره خونه ی یونا هرچی بگی داره حتی سینما

فیلیکس: سینما اونم داخل خونه

یونا: خب می خواستم به خودم زحمت ندم و راحت تر برم فیلم نگاه کنم

(عکس خونه اسلاید بعد)

حمایت کنید 💜💕