من برگشتم فصل ۲(پارت۶)

من برگشتم فصل ۲(پارت۶)
سریع رفتم به باری که یه بار ا.ت و جولیا رفته بودن ا.ت هروقت حالش بد میشه میره بار رفتم اونجا و ا.ت رو در حالی خیلی مست بود دیدم و رگ غیرتم زد بالا داشت بایه پسر می‌رقصید و یه لباس پوشیده بود که خیلی لختی بود(عکس لباس پست بعدی) رفتم جلو و دستشو گرفتم
* یاااااا تو کی هستی ولم کن
& ا.ت بیا بریم رو اعصاب من راه نرو
پسره . هی تو کی هستی
& من شوهرشم
پسره رفت کنار و من ا.ت رو به زور بردم تو ماشین
* یاااا تو بزار برم
& ا.ت امشب منو خیلی عصبی کردی اصلا حرف نزن
ا.ت خیلی مست بود واسه همین بردمش خونه قبلی مون که خودم الان توش زندگی میکنم بردمش توی اتاق مشترک قدیمی‌مون منتظر موندم تا خوابش ببره بعدش رفتم کنارش دراز کشیدم و خوابیدم
ا.ت ویو
صبح با نور خورشید که توی چشمام بود بیدار شدم با دیدن صحنه رو به روم آروم گفتم
* من تو بهشتم
& اره اونم چه بهشتی
با تعجب از جا پریدیم هیچی لز دیشب یادم نیامد
* من چرا اینجام
& دیشب زیاد خوردی اوردمت اینجا
* صبرکن نکنه .....
& نترس اتفاقی نیفتاده
* هیچ فرقی نکردی هنوزم خونسردی
& براچی باید نگران باشم
* من و تو دیشب کنار هم خوابیدیم
& خب که چی
* ما زن و شوهر نیستیم
& چرا هستیم
* چیییییییی