یهو به خودم اومدم!

یهو به خودم اومدم!
من دارم دوباره تسلیم میشم؟ نع
+نع.... نمیزارم!(و با دستم از خودم جداش کردم)
+نمیخوام! نمیخوام باهات باشم! دیگه دوست ندارم! (باداد)
_(خیلی برام عجیبه اون هیچوقت اینطوری باهام رفتار نمیکرد! یعنی چی؟مطمعنم همش تقصیر اون دوستای...)
_هه....دل و جرعت پیدا کردیااا!
بهتره بس کنی بچه بازیارو!(باداد)
+خیلی کثیفی!
_بفهم چی میگی!
+اتفاقا دارم میفهمم! روز به روز بیشتر میفهمم!
_(بقلش کردم) بهشون بگو برن! ما زندگی قشنگی داشتیما! یادته!
+آره( باداد) قشنگ بود! اما قبل اینکه بفهمم چه آدم کثیفی هستی! قبل اینکه اون دخترو کنارت ببینم! هققق خیلی هولی! هققق
_چرا چرت و پرت میگی؟
+چرت و پرت؟ هققق چرا با قلبم بازی کردی؟ ها؟ هقق
از اتاق رفتم بیرون و رفتم! رفتم ک برم!
_اتتتتتت( باداد)
به حرفاش گوش ندادم!
_بالاخره به هم می‌رسیم!!
اومدم بیرون و منتظر فلیکس و نونا موندم!
اونا اومدن و سوار ماشین شدیم!
حالم دست خودم نبود بی دلیل گریه میکردم!
÷فلیکس چی کار کنیم حالا؟
*نمیدونم فقط باید مواظبش باشیم!
÷بهتره یه چند روزی پیش ما باشه!
* آره!

(ویو خونه فلیکس و نونا)

*ات خوابید؟
÷آره! به زور قرصا خوابوندمش!
* خوبه، خودت خوبی؟
÷هیچ دلم نمیخواست اینطوری بشه! میدونستم ک ات دل هانو شکست ولی این حقش نبود! ک اینقدر خورد بشه!
*هرچیزی یه نوع تاوان داره! مثلا اینکه شما امروز منو بغل نکردی؟!
÷بیشور!(رفتم و بغلش خوابیدم)𝕡𝕒𝕣𝕥⁷