Psycho killerقاتل روانی

Psycho killer(قاتل روانی)

Part 37

ف : کادویی که من بهت میدم هیچ ارزش مادی نداره بلکه ارزش معنوی داره

جیمین : چطوری اخه

ف : پسر جون دنبالم بیا

سپس دست جیمین گرفت و به سمت پشت میز بردتش بر روی صندلی نشوند و گفت

ف : بیا پسر جون با این وسایلا میتونی بهترین کادوی دنیا درست کنی

جیمین نگاهی به وسایلای روی میز انداخت بطری اب نوشیدنی بزرگ ، کاغذ رنگی هایی در رنگ های مختلف ، ربان ، قیچی ، چسب و کلی وسیله های دیگر پس دست به کار شد

بطری برداشت با استفاده از قیچی سر بطری برید و گوشه های بطری تا نصفه به اندازه 5 سانت 5 سانت برید و با کمک فروشنده گوشه بریده شده از سر بطری تا وسط بطری تا زد و یکی یکی چسب زد

دورش کاغذ رنگی پیچوند و چسب زد

دو طرف مساوی بریده شده بطرف هم اورد و چسب زد برای بطری دسته درست کرد و با استفاده ربان جای چسب کاری شده تزیین داد

وقتی کارش تموم شد نگاهی به کار دستیش انداخت خیلی خوشگل شده بود یک جامدادی رو میزی بسیار قشنگی بود مطمئنا سوفیا با دیدنش حسابی ازش خوشش میامد

فروشنده با دیدن کادویی که جیمین درست کرده بود حسابی خوشحال شده بود روبه جیمین کرد و گفت

ف : کادویی که خودت با دستت درست کردی ارزش صد برابر اون کادویی که براش فقط پول خرج کردی داره

جیمین : واقعا ممنون اقا خوشگله

سپس کادوش برداشت و بابت کمکی که فروشنده بهش کرده بود ازش تشکری کرد و از مغازه خارج شد و راهی یتیم خونه شد

هوا تاریک شده بود و شب فرا رسیده بود جیمین با ذوق فراوانی که داشت قدم بر میداشت هرچقدر به یتیم خونه نزدیکتر میشد قدمهاش تند تر از قبل میشد تا اینکه به سرعت یتیم خونه رسید درهای میله ای یتیم خونه طی کرد اما همینکه میخواست وارد شود ناگهان





ادامه دارد ........

شرطا
20لایک ❤️
15 کامنت 📝

کیوتیام خانوادمون بزرگتر شده اما من شرطارو زیاد نکردم اینم هدیه من به شما