پارت پنجاه نه غریبه آشنا

#پارت_پنجاه_نه #غریبه_آشنا
سهون:
امشب با دوستم قراره برم بیرون،میخوام تانیا رو هم با خودم ببرم...رفتم در خونشون،مثل همیشه با یه تیپ کاملا پسرونه اومد و سوار ماشین شد
_سلامم آقای خواننده
+سلام بانوی جوان
-امشب میخوایم کجا بریم
+بریم پیش یکی از بهترین دوستام
-فک کردم قراره تنها بریم
+نه نهه امشب قراره با دوستم آشنا بشی شک نکن خوشت میاد ازش پسر خیلی خوبیه
-خیلی خب بریم

رفتیم اون جایی ک با دوستم قرار داشتیم،یه رستوران دنج و خلوت یه جایی یکم دور تر از شهر،رسیدیم رفتیم داخل رستوران...
دونگه:سهون

صداشو شنیدم برگشتم سمتش و بغلش کردم
دونگه:کجایی پسر دلم برات تنگ شده بود
سهون:منم همینطور داداش
دونگه:مهمون داریم امشب؟
+آره،ایشون تانیا هستن دوست بنده،تانیا جان ایشون دونگه یکی از بهترین دوست های من
دونگه:اوه خوشبختم خانم تانیا
-همچنین

نشستیم رو میز
دونگه:ببخشید خانم تانیا شما ملیتتون کره ای نیست؟
-نه من مادرم ایرانیه اینجا زندگی میکنم
دونگه:دخترای اونجا امه همینطور لباس میپوشن
+دونگههه
-مگه لباس پوشیدن من چه ایرادی داره؟
دونگه:هیچی اما ما دخترامون معمولا لباس مردونه نمیپوشن دیگه شما رو نمیدونم
-قابل توجه شما آقا هرکسی هرچی دلش بخواد میپوشه،شما هم حق توهین نداری،اصن مگ کی هستی چی هستی ک به خودت احازه میدی در مورد بقیه نظر بدیی
دونگه:اولا ک جنبه داشته باش دوما من خواننده ام
-سهون اینم مث توعه،تو ک گفتی ادم خوبیه من ک همچین جیزی نمیبینم
+بچه ها خواهش میکنم باهم بحث نکنید،تانیا جان دونگه فقط شوخی کرد
-شوخی با اوهین فرق داره
دونگه:خانم ببخشید،تاحالا کسی بهتون گفته شبیه پیر زن های غرو غرو هستید البته پیرزن نه پیررمرردد
-خیلییییی آدممم احمقییی هستییی

تانیا بلند شد و از رستوران رفت بیرون

کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo