آب حوض خیلی زلال و تمیز بود صورتم و شکم و پاهام داخل آب ...

آب حوض خیلی زلال و تمیز بود صورتم و شکم و پاهام داخل آب بود و با چشمان باز در زیر آب مشغول تماشای کردن چند تا ماهی قرمز زیر آب شدم فقط پس کله ام و تمام پشتم از آب بیرون بود
چون عمق حوض حدود نیم متر بود اگر کسی در اطراف حوض پیداش میشد با توجه به آفتاب و نور خورشید، سایه شخص رو از زیر آب می دیدم همون‌طور که نفسمو حبس کرده بودم و خیلی خجسته و ریلکس بدون اینکه فکر کنم بعد از فرار من از اتاق برای برادرم چه اتفاقی افتاده مشغول نگاه کردن ماهی‌های قرمز حوض بودم در حالیکه سرشار از لذت آبتنی بودم ناگهان سایه دو نفر رو بالای سر خودم از زیر آب دیدم که به نظر می رسید یه شیئ بدست گرفته و قصد انجام عملی دارند ، برای نفس گرفتن یک لحظه سرمو از آب بیرون آوردم که یااااا حسین دیدم مادر و خواهرم بالای سرم در کنار حوض ایستاده و با شیلنگ و لنگ کفشی که بدست دارند قصد تنبیه و وارد آوردن ضربه دارند هنوز در شوک بودم چطور از بند این دو نفر خلاص بشم که ضربه مهلک شیلنگ از جانب خواهرم به پشتم وارد آمد و بخاطر خیس بودن بدنم آنچنان چسبید که نگو و نپرس ، برای محفوظ بودن از ضربات بعدی برای لحظه ای زیر آب رفتم ولی چون نفس لازم رو ذخیره نکرده بودم مجبور شدم بیام روی آب که این بار سهمیه مادر رو نوش جان کردم و اون سهمیه چیزی نبود جز یه دمپایی جلو بسته پلاستیکی که به پس کله ام اصابت کرد ، چاره ای جز فرار از حوض و آب و آبتنی نداشتم لحظاتی بعد هر دو نفر با شیلنگ و لنگه دم پایی دورِ حیاط بدنبالم بودند ...!!🥴😮
می دونین برای چی اون عکس بالا رو براتون گذاشتم و اصلا اون عکس چه ربطی به این خاطره داره ؟
ایشون یه خانم هنرپیشه است به نام مهری مهرنیا که چند سال پیش مرحوم شدن روحشون شاد باشه ، مادر بزرگ خدا بیامرز منم از نظر چهره و قیافه درست انگار سیب نصف شده این خانم بود
طبق معمول فرشته نجات من یعنی همین مادر بزرگ به امر الهی در صحنه حاضر شد و باز هم سپر بلا....!! حالا بشنوید از وضعیت برادرم که بعداً فهمیدم چطور عمل پرش ارتفاع رو ناقص انجام داده که مادر و خواهرم از خواب بیدار و ما رو خفت کرده بودن...!!🥴
ادامه دارد....