شروع دوباره پارت فیکبیتیاس

شروع دوباره پارت ۳۰ #فیک_بی_تی_اس


[توی بار]

صدای موزیک همه جارو ورداشته بود و آدمای معروف ، مدلا و کارکنا دیده میشدن که مشغول حرف زدن و خندیدن بودن ... همه جا با نورای رنگی پوشیده شده بود که فضا رو جذاب تر میکرد ... کوک و یولی هم مشغول حرف زدن و خندیدن بودن ... که پسرا و همچنین دخترا هم رسیدن

جولیا: ا.ت(خوشحال)
+: اووو جولی چه خبر؟
جولیا: خوبه تو؟
+: اوهوم
کاملیا: یااا ا.تتت طرح ها عالییی شدننن
+: مرسی کامی(خنده)
ماری: وایی ا.ت چند وقته همو ندیدیم

+: اوهوم سرمون واقعا شلوغ بود به خاطر فشن شو و کاراش ببخشید
ماری: اشکال نداره بابا

جیمین: عه ا.ت چطوری
+: خوبم تو؟
جیمین: منم

ا.ت با بقیه پسرا هم احوال پرسی کرد که کوک اومد پیششون

_: چه خبر بچه ها
همه به جز ا.ت: سلامتی
یونگی: خوبه تونستی از کنار دوس دخترت بلند شی بیای
_: چه ربطی دارهه
نامی: ا.ت و کوک واقعا کارتون عالی بود همکاریه فوقالعاده ای بوود ... طرحا هم عالی بود ا.ت دستت درد نکنه
+: ممنون(خنده)
_: من که کاری نکردم همش کار ا.ت بود

که یولی اومد پیششون

×: عشقم چرا به خودت ناحقی میکنی؟ توهم خیلی از کارا رو کردی

جولیا: ایش این باز اومد(نسبتا آروم)
ماری: جمع دوستانه بودا محظ اطلاع
×: چشم (غره)
کاملیا: حالا هرچی ... ا.ت مث همیشه استعدادشو به رخ دشمناش کشید(خنده)
+: از دست تو(خنده)

جولیا: اینارو ولش کنین بابا بیاین بریم برقصیممم
کاملیا: وایی آره ببینین چه پسرای جذابی اونجااان
یونگی: وات؟

دخترا ا.تو کشیدن و رفتن وسط و مشغول رقصیدن شدن



چیه فک کردین قولمو یادم رفته؟😏😂