رمان عضو هشتم

رمان :عضو هشتم



سه روز بعد
نامجون :ات حالت خوبه ؟درو باز کن
ات (داره بالا میاره )🤮
نامجون:ات
ات:بله(بی‌حال )
نامجون :حالت خوبه برم یه چیزی بیارم بخوری فشارت افتاده
ات:نه نمیتونم رژیمم
جیهوپ:بچه ها بچه ها بیاین اخبارو ببینین
؟:امروز شایعاتی زیادی اومده درباره ی لی ات عضو هشتم بی تی اس باردار است ولی هنوز از بیگ هیت که کمپانی ایشون است تایید نشده عکس هایی منتشر شده که وزن زیادی اضافه کرده که باعث میشه بیشتر در این باره پرس و جو کنیم
تهیونگ :از کجا فهمیدن؟
گوشی یه ات زنگ خورد
ات:بله
پی دی نیم :زود باش بیا کمپانی زود (با عربده )
نامجون :منم باهات میام
ات:مگه شنیدی چی گفت ؟
شوگا :من که ازت دورم با این دادش صداشو شنیدم بعد میخوای نامجون که تو دهنته نفهمه
کمپانی
پی دی نیم :من چند بار گفتم به کسی نگید ها(با داد)
ات:ما‌ به کسی چیزی نگفتیم
پی دی نیم :تو ساکت
نامجون:درست حرف بزن
پی دی نیم :تو هم باید ساکت بشی
ات:پس برا چی گفتی بیایم وقتی حرفمون زره ای واستون ارزش نداره؟
منیجر :ما تصمیم گرفتیم فعلا بگیم ات و فیلیکس باهم قرار میزارن چون فیلیکس هم دو چار یه سری شایعاتی شده و ات هم چند روزی باید توی خوابگاه بمونه باید تا می‌تونه وزن کم کنه
نامجون :پس ما دوتا چی ؟
پی دی نیم :شما دوتا حق قرار گذاشتن ندارید