fake kook

fake kook
part² ②

رفتیم خونشون
ا/ت: چقدر خونتون بزرگه قصره یا عمارت چیه؟
کوک: 😂پیاده شو
رفتیم داخل
کوک: مامان
م: سلام
ا/ت: سلام خاله جون
کوک: خواهر مین جائه ست مین سانگ
م: بله خوشبختم که میبنمتون
ا/ت: منم همینطور
رفتیم یه جانشستیم
م: من نمیدونستم مین جائه خواهر داره شما هیچ شباهتی به هم ندارید
ا/ت: اینو هیچ کس نمیدونست من خارج بزرگ شدم و فقط خودمو مین جائه پدرامون مشترکه
م: اها نمیدونستم تو چه کشوری بزرگ شدی
ا/ت:ژاپن
م: چه جالب از کدوم شهرش
ا/ت: توکیو
م: اها خیلی خوبه منم بچگی اونجا بزرگ شدم از کدام منطقش بودید؟
ا/ت: جونگکوک من خیلی خوابم میاد میشه یه اتاق بهم بدی برم بخوابم
کوک: حتما بریم
ا/ت: مرسی
رفتم تو یه اتاق
تهیونگ: این اتاق تو یعنی اتاق قبلی منه تو میتونی امشبو اینجا بخوابی
ا/ت: خیلی ممنون
م: جونگکوک یه لحظه میای
کوک: شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
رفتم پایین
م: جونگکوک من تا جایی که یادمه اینا زیاد پول نداشتن ولی این دختر از جواهرات و لباس گرون قیمتی استفاده کرده بود
کوک: مامان چیکارش داری ولش کن
م: چرا اوردیش اینجا
کوک: جایی و نداشت منم خوابم میاد میرم بخوابی
م: باشه
منم رفتم بخوابم

#فیک
#سناریو