part:38

part:38
ویو تهیونگ (علامت کوک _علامت ته +)
بعد شیتنطی که کردیم جدا جدا رفتیم حموم .....اول من رفتم و بعد کوک رفت .
غذا سفارش دادم و داشتیم غذامونو می‌خوردیم
_میگم تهیونگ
+جانم
_کی سگ میخری ؟
+نم دونم . چطور
_همینجوری دلم خواست بدونم
+میخوام یه کاری کنم
_چیکار ؟
+همه رو بفرستم برن
_یعنی چی ؟
+یعنی اینکه فردا بیان اینجا پولشونو بدم برن بعد من میمونم و تو
_نمیشه که
+چرا
_خوب نیست به خاطر من همه رو از کار بیکار کنی که
+خب میگی چیکار کنم الان من نمیتونم حتی یه لحضه هم از تو دور باشم وقتی هم که اونا میان نمیتونم بیام پیشت یا تو بیای پیشم که
_خب منم اخراج کن
+هااا ؟
_بابا الکی دیگه من که جایی رو ندارم برم دیوونه
+عاها....فکر بدیم نیست اونموقع تو هم به چشم اونا بد نمیای
_عوم
ناهارو که خوردیم وسایل و باهم جمع کردیم.....تو آشپز خونه بودیم که گوشی کوک زنگ خورد
_گوشیه منه ؟
+عوم
رفت و گوشیش رو آورد
+کیه ؟
_گوونه
+گوون؟
_عاره دوستم
+اونوقت چرا تاحالا به من چیزی درموردش نگفتی ؟
_چون نپرسیدی
+جواب بده بزار رو اسپیکر
_اوکی
گوشیش رو جواب داد (علامت گوون×)
_الو...
×سلام آیان خوبی
_سلام مرسی تو خوبی
×کجایی
_من؟ عمارت چطور ؟
×از پدرت خبری داری ؟
_امروز انیجا بود.....چطور چیزی شده ؟
×ببین پدرت ......پدرت ...
_پدرم چی ؟
×پدرت و کشتن
_کشتنننن؟
×آروم باش....عاره کشتن پلیس هنو؟ قاتل رو پیدا نکرده باید بیای جنازه شو تحویل بگیری
_کجا باید بیام ؟
×الان آدرس رو برات پیامک میکنم فقط زود بیا
_باش
دستم و گذاشتم رو شونش
+خوبی
_باید بد باشم
+اون پدرت.....
_من که اسمش رو پدر نمیزارم.....میتونی منو ببری اینجا ؟
+عاره ....عاره سریع حاضر شو باهم بریم
_باشه
داشت میرفت کع صداش کردم
+جونگ کوک
برگشت سمتم....رفتمو بوسیدمش
+نگران هیچی نباش تا آخر پیشتم