پارت2

(توی راه بودیم که مویچیرو پرسید)
مویچیرو: ات باید گذشته ی سختی داشته باشی درست میگم
ات: اره گذشته ی غمگین من (اخمام رفت تو هم)
مویچیرو: نمیخواستم ناراحتت کنم
ات: اشکالی نداره رسیدیم
مویچیرو: آره رسیدیم بریم اقامتگاه
ات: باشه
شمشیر ساز 1 (اسماشون یادم نیست): خوش امدید
ات جان و ارباب مویچیرو
مویچیرو: ممنون
ات: منم ممنون
مویچیرو: بیا بریم
ات: باشه
(رفتیم داخل اقامتگاه)
خدمتکار: سلام ببخشید مزاحم شدم میشه بپرسم کی غذا میخورید
ات: من گشنه ام نیست
مویچیرو: نیم ساعت. دیگه
خدمتکار: چشم
(و رفت بیرون)
ات: من میرم بیرون
مویچیرو: کجا
ات: همینجوری خودمم نمیدونم کجا برم
مویچیرو: باش(واقعا نفهمید عاشقشم)
ات:(چرا باهام مهربون شده)
ویو ات
(رایحه شیطان رو احساس میکنم خیلی قوی هس)
دوما (اسم شیطان): سلام یه هاشیرا خیلی ضعیف به نظر میای(با لبخند شیطانی)
ات: تو باید شیطان رده 2 باشی درست نمیگم
دوما: درسته چقدر باهوش میخوام ببینم چه مزه ای میدی
ات: تو تونستی لمسم کن
دوما: چه اعتماد به نفسی داری دو راه داری یک تبدیل به شیطان شو دو یا هم بمیر
ات: چرا باید یه شیطان بشم
دوما: اونموقع میتونی هزاران سال زنده بمونی
ات: باقیمت هزاران زندگی غیر ممکنه ماه یخ زه فرم ششم
دوما: بای بای
ات: فرار نکن ترسو
دوما: خیلی خوش گذشت
(دوما فرار کردو ات هم برگشت به اقامتگاه)
مویچیرو: حالت خوبه
ات: من خوبم اون شیطان دوما خیلی رو مخ بود و از چنگم فرار کرد
مویچیرو: اشکالی نداره بیا غذا بخوریم
ات: باشه
(بعد از اینکه غذا خوردیم)
ات: من میرم بخوابم
مویچیرو: منم همینطور