P32

•دیگه دیره
(گوشی رو شکوند)
_نه نه هرکاری بخوای برات انجام میدم(صدای لرزون)
•هی بیب نمیتونی کاری کنی فقط خداحافظی کن
جونگکوک ویو
نمیتونستم خودمو تحمل کنم و فقط به سمت اونجا حرکت میکردم
تلفنم زنگ خورد
(افراد فرعی*)
+بله؟
*اقای جئون جونگکوک؟
+بله خودم هستم
*شما آخرین نفری هستید ک خانم کیم ات باهاتون تماس گرفته ایشون توی بیمارستانن
سریع ترمز گرفتم و گفتم:چی کدوم بیمارستان
*بیمارستان فلان فلان
با تمام توانم فق به گاز فشار آوردم
زنگ زدم ب جنی
@چیه باز چی میخوای
+کدوم گوری
@باز چ مرگته
+اگه اون داداش حروم)زادت رو گیر بیارم زندش نمیزارم
@باز چی شدخ(کمی بلند)
+اون عوضی میدونی چ بلایی سر ات اورده(عربده)
@نه نه اون عوضی نمیتونه نقشه هامو خراب کنه(جیغ)
+اون عوضی کجاست(عربده)
@من نمیدونم
+فقط دستم بهش نرسه
قطع کردم از ماشین پیاده شدم
تهیونگ هم بود
=جونگکوک…
+حالش…خوبه؟
=نمیدونم هیچی نمیدونم
*شما همراه خانم ات هستید؟
+خانم دکتر حالش خوبه ؟
*باید بهتون یه خبری رو بدم
=چی؟
*تسلیت عرض میکنم
+و=و@چییییی
هاهاهاهاهاااااااا
منتظر فصل بعدیییی؟باشیددددددد
یه شکوه جانانههههه✨😂