پارت اول مافیای مهربونم

پارت اول مافیای مهربونم
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم و رفتم دست شویی و کارای لازم رو کردم
و بعد رفتم یک دوش 20مینی گرفتم و اومدم موهام رو خشک کردم یک آرایش لایت کردم و لباسم رو پوشیدم (لباس رو براتون اسلاید دوم میزارم)
دیدم گوشی داره زنگ میخوره ته بود جواب دادم
+الو سلام خوبی عزیزم
؛سلام بیب بیا پایین بریم مدرسه
+اوکی

ویو ته
به الا (الا تویی) زنگ زدم که بیاد پایین بریم مدرسه
۲دقیقه منتظر الا موندم تو این فکر ها بودم که در ماشین باز شد

ویو تو
رفتم سوار ماشین شدم که انگار تهیونگ تو فکر بود و گفتم
+ته
؛او اومدی بیب
+آره چطور شدم
؛مثل همیشه عالی و بی نقص
+مرسی ،بریم مدرسه که دیر شده
؛اوکی بیب

ویو تو
رسیدیم مدرسه من پیاده شدم و ته هم پیاده شد دست تو دست رفتیم کلاس

پرش زمانی به تموم شدن کلاس
تهیونگ رسونم
رفتم داخل دیدم مامانم نیست بعد دیدم که صدای بابام میومد که داشت با تلفن صحبت می‌کرد بابام داشت می‌گفت
#چی من نمیتونم این کار رو انجام بدم
اون دخترمه من چطور اون رو بفروشم به
پسر تو (الامت پدر جیمین‌ /)
/به من ربطی نداره یا دخترت رو میدی به پسرم یا ور شکست میشی ومن دیگه شریکت نمی‌مونم
#باشه باهاش صحبت میکنم
/, پسرم پس فردا میاد دنبالش
#باشه

نویسنده:چطور بود اگر سوالی داشتید بپرسید
کم نوشتم ولی امروز سه پارت دیگه هم میزارم