پارت[16]

پارت[16]

ویو ا/ت و شوگا
ا/ت:یا شوگا بسه
شوگا:اوکی بعد پا میشن لباساشونو میپوشن
ا/ت:فردا بریم سرخاک مامان بابام
شوگا:چشم بعد همو بغل میکنن میخوابن....

ویو فردا‌....

شوگا:خانم کوچولو پاشو
ا/ت:باشه پاشدن
ا/ت از در اومد بیرون که یهو سومینم اومد
سومین:بَه سلام ا/ت دیشب خوشگذشت بهت عروس خانم(لبخند تلخ)
ا/ت:یا سومین چیمیگی؟
سومین:صداتون تویه کل عمارت داش میپیچید
ا/ت:ج...جدییی
سومین:بعله جدی
کوک یهو اومد
کوک:عا سلام یونگی کار خودتو کردیا
ا/ت:یا توهم فهمیدی؟
کوک:اره زن داداج
ا/ت:یونگییی میزنتش یدونه
یونگی:خب چیکار کنم(میخنده)

میرن پایین صبونه میخورن
کوک:بچها امشب برایه این که حالمون عوض شه بیاین بریم بار ها؟
سومین:من نمیام
یونگی:یا سومین لجبازی نکن خب پدرت فوت کرده ولی برایه اینکه حالت بهتر شه بخاطر من بیا لطفا
سومین:نع
ا/ت:یا سومین بیا بریم دیکه حالو هوامون عوض میشه
کوک:اره دیگه بیا بریم خوشمیگذره
یونگی:اره بیا
سومین:وایی بسه باشه میام
بعد میخندن.....شب میشه هنه درحال آماده شدن بودن
ویو یونگی و ا/ت
ا/ت:یونگی برو بیرون لباسامو عوض کنم
یونگی:عوض کن دیشب دیدمت
ا/ت:یا بروبابا
یونگی:خندید. شوخی کردم بعد رفت خلاصه هنه رفتن پایین سوار ماشین شن
ا/ت:بچها بیاین با ماشینش بریم منو یونگی باهم میایم
سومین:خب شما دوتا باهم بریم کوک هم با ماشینش منم با ون بیام
کوک:تو با من بیا دیگه سومین
ا/ت:اره دیگه
سومین:ب...باشه
خلاصه همه میرسن...


ادامع دارد...
ببخشید شرط:10کامنت و 1۰لایک