با رضایت به جواهرات پودر شده نگاه کردم که صدایی باعث شد ی

با رضایت به جواهرات پودر شده نگاه کردم که صدایی باعث شد یخ بزنم"که جواهرات منو نابود میکنی؟"
آب دهنم قورت دادم و نگاهش کردم:م.من...نه

ابرو بالا انداخت و جلو امد"جدی؟پس اینا چیه؟"

:ثابت کن کار منه

جلو تر امد و باعثشد من قدم به قدم عقب برم که به میز بزرگ وسط اتاق خوردم"که ثابت کنم اره؟"
دستش دو طرفم رو میز گذاشت و منو گیر انداخت..نفس های گرمش رو صورتم حس میکردم"نمیخواشتم بهت سخت بگیرم..اما مثل اینکه تنت میخاره"

:نه بابا بیا سخت بگیر!پررو!منو دزدیدی حرف..مم..مم...
حرفم با حس چیز نرمی رو لبام قطع شد...چشمام از تعجب گرد شد ..داره چه غلطی میکنه...سعی کردم کنارش بزنم ولی محکم با دندونش لبمو گاز گرفت..زبونش رو روی جای زخمی که رو لبم کاشته بود مالید که باعث شد کمی دهنم باز کنم..زبونش رو توی جای جای دهنم حس میکردم...مم....اروم اروم چشمم بستم و دستم بالا تر بردم...محکم موشو گرفتم و از خودم جداش کردم..نفس نفس میزدم:اینجوری....نمیبوسن....

"هه..یه بچه میخواد بوسیدن یادم بده؟" گونمو نوازش میکرد"پس برو جلو"

دستم دور گردنش حلقه کردم و اینبار من بودم که بوسه شروع کردم...امون نفس کشیدن نمیداد و تند تند زبونش تو دهنم تکان میداد...


پارت بعد اسماتهههه،یکم طول میکشه آپلود کنم چون نت بده و میخوام وقت بزارم عالی بنویسیم
#پارت_بیستم
#My_little_hacker