خیانت

#خیانت
#21
...ارباب وقت نداریم باید بریم
_بریم
سوهو:مینم بیبر پیجه مامانیم
_من مامانه تو رو از کجا میشناسم بچه
سوهو:شوما ببلید
کوک دست پسر بچه رو گرفت و برد
سوهو:عینکتونو بی من میجید؟
_نه
سوهو:چیقدر خجیج(خصیص)
....جناب جئون خوش اومدید خانوم رئیس منتظرتون هستن
_این پسربچه هم ببرید پیش مادرش
.....عزیزم مامانت کار داره میخوای با من بیای
سوهو:ناح مامانیمو میتام
...باشه بیا بریم عزیزم
منشی دست سوهو رو گرفت و به سمت اتاق رفت و در زد
√بیاتو
...رئیس مهمونتون تشریف آوردن
سوهو که مامانشو دیده بود سریع پرید تو اتاق صداش زد
سوهو:مامانی
سوهو دویید سمت مامانش که در کامل باز شد و صدا پاشنه کفش مشخص میکرد که اون فرد اومد تو کارینا سرشو بالا آورد که با کسی که دید یه لحظه مغزش سوت کشید کارینا سوهو رو بلند کرد رو پاش نشوند و بدون اینکه حالشو نشون بده به حرفاشون گوش داد که با صدایه سوهو به خودش اومد
+جونم پسرم
سوهو:من بی این آقاهه دوفتم عینچشو میتام ولی نداد(عینک)
+باز تو از یه چیزی خوشت اومد دلت خواست؟
سوهو:آله
+(خنده)جورجینا من میرم بیرون
√چیزی شده
+نه چیزی نشده
کارینا سوهو رو تو بغلش گرفت و رفت بیرون از اتاق تویه راه اشکاشو پاک کرد
سوهو:گلیه میتونی؟
+نه مامان چیزی نیست پسرم
سوهو:بیلم بیزنمشون؟
+میخوای بخاطر مامانی کسه دیگه رو بزنی؟