بنفش من

بنفش من
Part20
+که..... در زده شد و تهیونگ اومد داخل.. باورم نمیشه اون خیلی، جذاب، شده (عکس لباسشو میزارم)
_ات.... تو شبیه فرشته ها شدی... من این لباسو دوست دارم... رفتم جلو بوسه ای بهش دادم... بریم وقت محمونیه؟
+بهش لبخند زدم و کرواتش رو درست کردم خیلی جذابی مرد من
_دستشو گرفتم و از پله ها رفتیم پایین همه نگاه ها روی ما بود که یهو جیمین پرید وسط
÷توضیح؟
_کدوم توضیح
÷اتتت من بهت اعتماد کردم بعد تو گوشیمو دزدیدی
+حالا چیزی نشده که
÷خیلیممم شدههه من سکته زدمممم صبح دیدم نیستی
+خنده*حالا نمیبخشی(مظلوم)
÷فقط ایندفه رو میبخشم
_خیلی خب بریم داشتیم میرفتیم که عموی نکیتم جلوم ظاهر شد
♕چه خبر کیم تهیونگ...
_تو اینجا چیکار میکنی؟
♕اینجا همه چیش مال منه نمیتونم تو اموالم قدم بزنم
_حاشیه درست نکن امروز خیلی برام مهمه دست ات رو گرفتم و رفتیم
+کی بود؟
_اون عموی نکبتم که باعث مرگ مامان بابام شد اون همیشه دنبال ثروتمه
+اوه...
_حالا اینا به کنار...
+ها؟.. ـیهو تو روی ما ایستاد و همه جا تاریک شد... که تهیونگ زانو زد
_اولین عشق من... اولین دیدار اولین رنگ بنفش میخام تا ابد با من باشی ایا با من ازدواج میکنی؟
+اشک تو چشام جمع شده بود خاستم بله رو بگم... که..
♕کی با یه آدم نحس، ازدواج میکنه اخه؟

شرط 20لایک
15 کامنت

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🍓