پارت 11

کوک: حتی از من بیشتر؟
یه سری از ارمی ها گفتن اره یه سری گفتن نه کلا قاطی شده بود
کوک: هیچ وقت فکر نمیکردم د...
نامجون: پسرم حیا کن شاید یکی با خانواده اومده کنسرت
کوک: ای تو روحت ارمیا منو فروختین بت یه دختر؟
هلن: چیکارش میتونی بکنی؟ ارمیا حدقل نصفشون منو د...
جین: حیاااااااا
هلن: هرچی میخواد بشه بشه چی داشتم میگفتم؟ اها داشتم میگفتم ارمیا منو ددی؟ یا مامی؟
ارمیا: ددیییییییییییی
هلن: اکی ارمیا منو ددی خودشون میدونن
جیهوپ: یه پسر نشده بودی که اونم شدی مبارک
هلن: ممنان از ارمیا دو برابر ممنان
همین طور داشتن میرقصیدن حرف میزدن اهنگ میخوندن که یه یکی از استف ها اومد در گوش هلن گفت: دوستتون فکر کنم اسمش ماری بود تو راه اومدن به کره بود که.....
هلن: بگو دیگه
همه دورش جمع شدن چون میکرفن جلو دهنش بود
استف: متاسفانه هواپیما سقوت کرده و یک نفر هم زنده نمونده تسلیت میگم
ویو هلن
بعد اینکه گفت یه نفرم زنده نمونده یه دعفه خشکم زد ولی انگار اعضا خیلی نگرانم بودن شر شر داشت از چشمم اشک میریخت ولی خیلی بلند میخندیدم و میگفتم: اشکال نداره مهم نیست من که ادم نیستم من ادم نیستم من فقط یه ایدلم من یه خوانندم
به ربات
کوک: هلن حالت خوبه؟
هلن: اره خوبم عالیم وضع منو نمیبینی؟
به من میگن خوب؟ دول که دایی بزرگم بود بعد ایوا بعد سولی
بعد مونبین
بعد دایی کوچیکم
بعد دختر خالم خودکشی کرد و از کمر به پایین فلج شد
حالا هم ماری
بعدی کیه؟ شما؟ مامان بابام؟ یا خودم
ته: هلن تو حالت خوب نیست ب...
هلن: من هیچ وقت حالم خوب نبوده فقط فقط توی سه سال نزدیک بود یکی رو از دست بدم و پنج نفر رو از دست دادم من حتی نمیتونم برم سر قبر دایی هام نمیتونم برم دیدنی دختر خالم من خوبم؟ هیت ها چی؟ چقدر بگم به چپمن؟ چقدر بگم برام مهم نیست؟ بابا منم انسانم یه تحملی دارم اینجا رو نگاه کنین(دستشو گذاشت رو قلبش) ما اینجا پیچ مهره نداریم یه جیزی داریم که ترک داره میزنه ولی شما ظاهر مارو نکاه میکنین شما، شما میگین من با این هفتا همینا که میبینین(دستش رو گرفت سمت اعضا) رابطه جنسی دارم ولی اینا.... فقط بهم کمک کردن 9 سال تمام بهم کمک کردن قوی باشم به خدا یه هرزه باز هم 9 سال به یکی کمک نمیکنه که اخر باهاش رابطه بر قرار کنه من اول یه انسانم بعد ایدول
بعد یه دختر میفهمین دختر(یعنی هنوز باکرهگیمو دارم) من با این سنم چیا ندیدم نشنیدم چیا؟ بابا درک کنین من هنوز یه بچم من فقط 23 سالمه یکم درکم کنین همین من...
حرفم با فرو رفتنم
تو بغل ته قطع شد ولی من هیچی اون لحظه نفهمیدم فقط میکروفنم رو کندم و دستمو دور گردن ته گذاشتم گریه کردم
و گفتم: تهیونگ.... بهشون بگو.... من... من فقط.... یه بچم.......
بعد از اون چشمام سیاهی رفت
(نمیدونم چرا حس میکنم حرف تمام ایدلا همینه💔