چشم چران عمارت

چشم چران عمارت …
سریالی که هیچوقت برای من فراموش شدنی نیست!
چون یچیزی فراتر از سریال بود ..
سیران و فرید …
زوجِ درمونده ی من🤍
نمیتونم توصیفشون کنم؛
ساعت ها و‌ روزها بشینم جمله هامو بچینم کنارهم
کافی نیست.. میدونم یچیزی کم میاد..
نزدیک به سه سال هرروز و هرشب باهاشون زندگی کردم
تابستون زمستون و چهارفصل.. مناسبتها عیدها یلداها، تو مسافرت هام و تعطیلی های زیادی رو با پوشش دادنِ یالی گذروندم…
لحظه به لحظه سریال، خط به خط سناریو..
انگار یه پازل 101 هزار تیکه ای بود که هرچقدر هممون دست به دست میدادیم بازم نمیتونستیم کاملش کنیم.. و درآخر کاملم نشد!
پایان بندیشو اصلا دوست نداشتم افتضاح بود!
من (و ما) همگی خیلی ذوق داشتیم…
برای خیلی چیزا.. خیلی اتفاق ها و‌ ماجراها..
اما ذوقمونو کور کردن!
حتی توی خوشحال ترین لحظه هام نتونستیم طعم خوشحالی رو بچشیم..
حتی توی پایان هم خوشحال نیستیم..
چرا؟ محکومیم به ناراحتی عجبا؟! 🙂‍↕️
با یالی خندیدیم ، ولی صد برابرش اشک ریختیم ، حرص خوردیم، متنفر شدیم ، صدبار سرد و گرم شدیم ولی بازم موندیم....
چی داشت این یالی که موندیم؟!..
بگذریم …
به پایان آمد این دفتر و حکایتش تا همیشه بسته شد…🙌🏻
•••
افرا و‌مرت شیمی خیلی قشنگی داشتن♥️
هرچیزی که بشه بعنوان یکی از زوجهای زیبا برای من باقی میمونن✨

سیفر تو دنیای موازیِ من جوریکه خودم دوست داشته باشم ادامه دارن!
چون این داستانو این پایانو لایقشون ندیدم…
بخاطر همین نه الان نه هیچوقتِ دیگه
باهاشون خداحافظی نمیکنم..❤️‍🩹
•••
مرسی از شماها که توی این سه فصل
توی هرشرایطی همراه و کنارمون بودید🥹🫂
قطعا بزرگترین و‌مهمترین دلیلی که باعث میشد ادامه بدم
حمایتهای شما و دلگرمی ها و حرفای قشنگتون بود..
مرسی که هستید مرسی که بودید و این راهو کنارهم طِی کردیم🫂♥️
اگه کم و‌کاستی و عیب و ایرادی بود ببخشید..🥲
همیشه سعی کردم کاملترین باشم براتون
امیدوارم که تا حدودی موفق بوده باشم♥️
اما دیگه به آخر راه رسیدیم.. (:
•••
ماهم هستیم و میمونیم..
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌