وای محشرهمحشر ... دلم خواست جدی:'(اشک ونگاه وحسرت و تصویر کر...

میخوام دل شکستمو نذرامام رضا کنمقفل سکوتو بشکنم عقده ی دل رو...

شب های جمعه.... فاطمه.... ایوانِ کربلابا اشک مادرانه تورا می...

به جان تو ، که از تو ، غیر تو هرگز نخواهم خواستولی دستی تهی ...

اشک چشمم... بارشی است بی منتها ابت...

سر روی تن بدرد توء نوکر نمیخورد... وقتی که عشق تو سرش از پیک...

خالی خالی بودمو لطفت پُرَم کرد... خاک مزارت بی نیاز از ...

سال ها نان و نمک خورده ی زهرا هستیم و هنوزم که هنوزست حسینی ...

گوش کن... باز کسی.. ...

به گمانم که میان همه ی زایر هافقط امضای برات من جا ماندهنام ...

ارباب حسین نگاهی.... خوره ای آمده بر جانم و هر دم گویدتو اگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط