🍃بسم رب الزهرا.🍃اکنون1440سال می گذرد؛ شاید مایی که حال #زندگ...

من هیچوقت نتوانستم دل کسی را سهم خودم کنم،هیچوقت بودنم کنار ...

من هیچوقت نتوانستم دل کسی را سهم خودم کنم،هیچوقت بودنم کنار ...

من هیچوقت نتوانستم دل کسی را سهم خودم کنم،هیچوقت بودنم کنار ...

خدای منچ!حالا من یک مادر دورافتاده از فرزندش هستم اما عزیزم ...

شوهر مدافعتو عمه مستوره را یادت نمی‌آید اما زمان حیاتش طوری ...

خانه وفاییآدمیزاد اگر قیافه معشوقش را هم از پشت چشمی در خانه...

استانبول، شهر عشق!رفته بودیم ماه عسل! خانه ما برعکس بود. یعن...

عشق یا آدامس نعنادیگر شوهر نمی‌خواستم. بابا هم برای حفظ آبرو...

پاندول ساعت خانه‌شان را انگار کنده بود گرفته بود جلوی چشمم ا...

عاشق شدن در یک سوتبرایت گفتم زن‌دایی هفدهمین دخترش را زاییده...

تاکسی محلهصبح یک چهارشنبه برای اولین‌بار پدرت را دیدم! یعنی ...

دیپلمات خانواده ماما خانواده افسرده‌ای بودیم. اما فرقی که اف...

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺕ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻡ؟ !ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺑﺎﺟﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۴‏« ﺿﻤﻦ ﻋﺮﺽ ﺗﺒﺮﯾﮏ...

جاوید و فک فامیلش!دایناسورها و خواستگارهای واقعی، در یک برهه...

شهروز طاهره«بزرگ شدیا!» این حرف را بعد از ۱۵‌سال شهروز با یک...

معلم خصوصی!وقتی معلم خصوصی‌‌ات شوهرت هم باشد یک تیر زده‌ای ب...

سلطانیعنی اگر یک ماده کرگدن چغر با آن پوست کلفتش دنبال شوهر ...

سینا و تخم اژدهایش!شام ختم آقا جمال از گلویم پایین نمی‌رفت. ...

★جمال پختههمه چیز از آن فال لعنتی شروع شد! آن چند ماهی که خا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط