تویک حسرت مدامی مثل تماشایشمعدانی های ایوان خانه ی روبرو!وقت...

جانا! مپرس حال که کار از خبر گذشتچون‌پای‌شدزجای،‌چه‌خیزد زسر...

و من ...مانند آن گنجشگ تنهایی...که از دستان گرمت ...دانه های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط