صبح بهمن ماه است

صبح بهمن ماه است
برگے
بے هویتم
زاده ی پاییز و 
سرگردان در زمستان
خسته ام 
از
له شدن های عاشقانه
جیغ هایے از درد
که
خش خش نام گرفت
ای
زمستان
قرص های خوابم را ببار
تشنه یک 
نبودنم
زرد
و
سرد
میخوابم
و
با رویای
چای سبزی داغ
تا صبح بهار
گرم میمانم
دیدگاه ها (۵)

:)

#موزه ایران باستان

:))

پرسیده بودم چه بویی پرتتان می‌کند به روزهای بچگی؟ جواب داده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط