زنی پسر کوچکی داشت که زیاد دزدی میکرد، به سفارش نزدیکان
زنی پسر کوچکی داشت که زیاد دزدی میکرد، به سفارش نزدیکان او را نزد شیخی بردند.
شیخ برایش دعایی نوشت و فرمود :
آن را به کتفش ببندید او دیگر هرگز دزدی نمیکند
هنگامی که به خانه باز میگشتند پسر در راه عقب مانده بود!؟
مادرش از او خواست سریعتر راه برود و به او برسد ، ناگاه پسر گفت :
مادر دمپایی شیخ بزرگ است و نمیتوانم با آن به درستی راه بروم...!
@tarikhe_talkh_97
شیخ برایش دعایی نوشت و فرمود :
آن را به کتفش ببندید او دیگر هرگز دزدی نمیکند
هنگامی که به خانه باز میگشتند پسر در راه عقب مانده بود!؟
مادرش از او خواست سریعتر راه برود و به او برسد ، ناگاه پسر گفت :
مادر دمپایی شیخ بزرگ است و نمیتوانم با آن به درستی راه بروم...!
@tarikhe_talkh_97
۸۰۵
۱۷ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.