من با دست های آغشته به رنگ، تو باچشم های به جاده انتظار د
من با دست های آغشته به رنگ، تو باچشم های به جاده انتظار دوخته شده، آنها با لب بی روح، دیگری ها با صورتک های رنگارنگ؛ خواهیم نوشت ما متعلق به درد های بی درمان، دست های سرد، قلب های بی رگ سنگی، چشم های گریان نیستیم .ماحتی متعلق به خودمان، دیگری ها هم نیستیم، ما آمده ایم تا سبز بمانیم، تا لبخند بزنیم، تا بسازیم، تا رنگ بزنیم در انتها برویم .
•محی •
•محی •
۱۹.۳k
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.