روزه می گیرم ولی یادت خرابش می کند

روزه می گیرم، ولی یادت خرابش می کند
سرکه می ریزم ،ولی عشقت شرابش می کند
عقل می‌خواهد کمی بیدار گردد در سرم
عشق با لالایی آرام خوابش می کند
روزها گرمند، اما تشنگی رنج کمیست
من که هجران تو هر شب عذابم می کند
آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمم است
این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند
یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو
اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند
بر دلم نقاشی چشم سیاهت شب به شب
نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش می کند
در خطابه شیخ ما غیر از خطا چیزی نداشت
عامّه، هر چند علامه خطابش می کند
راستی ای شیخ چون من روزه داری را، خدا
از کدامین فرقه در محشر حسابش می کند
دیدگاه ها (۴)

بس که خوردم غم «تـو» ️روزه‌ی من باطل شد...نـرخ کفــاره‌ی ایـ...

چقدر خوب است کسی بی دلیل تو را دوست داشته باشدو هنگامی که از...

زندگی کوتاه تر از آن استکه به خصومت بگذرد و قلب ها ارزشمندتر...

گویند کریم است و گنه می‌بخشدگیرم که ببخشد، ز خجالت چه کنم .....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط