اشا

اشڪاݧ

قاصدک ! پیکر ریخته ام را تا کجا می بری

روی این ویرانه ها تا کجایم می کشی

قاصدک سیرم از این همه دربه دری

تا کی چنین گریزان

پی همه جا و همه کس ، بی نام و نشان

قاصدک دلگیرم از این رفتن ها

نه جایی است مرا نه کسی

بیهوده چرا چنینم می بری

قاصدک وسعت پاره ام را با کدامین پاره پیوند می دهی

تا کجا می بری این پاره گیم را

من که تنها شده ام ، کهنه شده ام

آخر کجایم می بری ... !
دیدگاه ها (۶)

همیشه رفتن نشانه ی خسته شدن نیست...شاید میروی که خسته کننده ...

کاش یکی‌ بود که توی کوچه‌ها داد میزد :خاطره خشکیه . . .خاطره...

ناامید شدن بدترین درد روی زمینه اما بدتر ازاون اینه که درد د...

قسمتم این است...میدانم زلیخا میشومپرده ها می افتد و یکباره ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط