نگاری را که میجویم به جانش

نگاری را که می‌جویم به جانش
نمی‌بینم میان حاضرانش

کجا رفت او میان حاضران نیست
در این مجلس نمی‌بینم نشانش

#حضرت_مولانا
دیدگاه ها (۲)

در عشق خلاصهٔ جنون از من خواهجان رفته و عقل سرنگون از من خوا...

هر لحظه مها پیش خودم می‌خوانیاحوال همی پرسی و خود می‌دانیتو ...

اگر بی‌تو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکموگر بی‌تو به گلزارم به...

ما را سرِ باغ و بوستان نیستهر جا که تویی، تفرج آنجاست...#حضر...

در پس پرده بسی راز نهان می بینمیک جهان عشق در این کنج جهان م...

چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوریچه بیرحمانه تن دادی ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط